مقاله حقوقی در مورد یاتا در توسعه حقوق حمل و نقل هوایی
گفتار اول : حقوق مسافر هوایی
حقوق مسافر مجموعه ای از سیاستها ,دستور العمل ها ,استانداردها ,ضوابط و مقرراتی است که الگوی رفتاری شرکت هواپیمایی و دست اندرکاران امورپروازی را تدوین میکند و هدف آن تضمین حقوق مادی و معنوی و رعایت شان و منزلت مسافران در فرآیند مسافرتهای هوایی است .
البته باید در نظر بگیریم که حقوق مسافر هوایی از جمله مسائلی است که با توجه به رشد صنعت هواپیمایی آن طور که باید به آن پرداخت نشده است در حالی که اهمیت مسافرت در فرهنگ اسلامی ایرانی ما قدمت بسیار دارد و دین اسلام نیز نسبت به اهمیت سفر و مسافر توجه ویژه ای دارد ,اوصافی را بیان کرده و آدابی را مقرر نموده است پس در نهایت میتوان به اهمیت موضوع حمل و نقل هوایی پی برد , و بحث در خصوص حقوق مسافر هوایی و سایر موارد مرتبط با آن خالی از لطف نیست .
و ضمنا اگر بخواهیم بطور اجمالی چندی از حقوق مسافر را نام ببریم میتوان به عدم تبعیض ,ممانعت از سفر ,ابطال پرواز توسط شرکت ,اعلام تاخیرات پرواز و انجام اقدامات عمومی و اختصاصی و…..اشاره کرد که بحث کلی راجع به آن از حوصله بحث ما خارج است .
بند اول : احتیاط های لازم در مسافرت های هوایی و دستور العمل های یاتا
با توجه به این که مسافرتهای هوایی روز به روز در حال افزایش است ضروری است که در خصوص آن احتیاط های لازم صورت بگیرد و در کتار آن در بخش دیگر به دستور العمل های یاتا و اعمال آن توجه شود .از مواردی که باید در خصوص مسافرتهای هوایی صورت بگیرد میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
…از وسایل نقلیه مطمئن برای تردد در مسیر فرودگاهها استفاده شود .
….بلیط , گذرنامه و سایر مدارک شناسایی خود را به افراد ناشناس تحویل ندهند .
…..هر حرکت مشکوک به نظرشان را به مقامات مسئول گزارش دهند .
…..از همراه داشتن اشیاء ممنوعه خودداری شود .
….بیماری را قبل از پرواز اطلاع دهید .
…به تاریخ و زمان پرواز خود مطابق مندرجات بلیط دقت کنید .
….و مواردی مانند این که باید با کمال احتیاط در مسافرتهای هوایی اعمال شود .
و با توجه به این که امروزه نظام حمل و نقل هوایی به عنوان یک روش اساسی در حوزه ارتباطات و مبادلات بین المللی نقش و جایگاه مهمی را داشته است .به جهت غلبه جنبه بین المللی این روش از حمل و نقل بیش از سایر انواع حمل دیگر تابع قواعد بین المللی قرار گرفته تا جایی که حمل و نقل هوایی داخلی برخی کشورها نظیر ایران نیز تابع همین قواعد است پس میتوان این گونه نتیجه گرفت که پیروی از دستور العملهای یاتا و رعایت احتیاطهای لازم در مسافرتهای هوایی باید در اولویت قرار داشته باشد .
بند دوم :نقش یاتا و ایکائو
در اینجا باید گفت که به خاطر نیاز شدید به حمل و نقل هوایی ,ناچار برای هر بخش از این صنعت یک تشکیلات و سازمانی درست شده تا تمامی امور بصورت منظم و با برنامه پیش رود ,برای مثال شرکتهایی که هواپیما دارند تابع یک سری قوانین و مقررات خاص هستند که در مجموعه ای به نام یاتا گرد هم آمدند تا خود را ملزم به رعایت دستورالعملهای بنمایند .رسالت یاتا راهبری صنعت هواپیمایی و کمک به رشد و توسعه آن در سطح بین المللی است یاتا حدود ۲۳۰ عضو دارد که ۹۳ در صد پروازهای برنامه ای را انجام میدهند اعضای یاتا شرکتهای هواپیمایی هستند که پروازهای بین المللی را انجام میدهند و کشور متبوعشان عضو رسمی ایکائو است و از دیگر سازمانهای بین المللی مرتبط در صنعت حمل و نقل هواپیما سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو ) است .این نهاد مهم بین المللی در اول نوامبر سال ۱۹۴۴ با گرد هم آمدن در شیکاگو تشکیل گردید .این سازمان جهانی طی موافقت نامه ای که در همان اجتماع کشورها به امضای حاضرین در اجلاس رسید ,رسما تشکیل گردید ,وظیفه این سازمان مهم جهانی یعنی ایکائو تدوین استانداردها و مقررات مربوط برای داشتن پروازهای امن و ایمن و حفاظت از محیط زیست میباشد و این سازمان به اتحادیه های بین المللی فرودگاهها ,اختیارات نظارتی اعطاء کرده است .
گفتار دوم :حقوق حمل و نقل هوایی
حقوق هوایی ازنادرترین رشته های حقوقی است که پیوسته ازپیشرفت های فنی وتکنولوزی به نثبت قابل توجهی تاثیرپذیرفته ودائمآ درحال تحول است حمل ونقل هوایی ازدوجنبه داخلی وبین المللی مطرح بوده وخودراتابع قوانین ومقرراتی ازجهات مختلف قرارداده است ودارای دوجنبه متمایزازهم است
۱-جنبه سازمانی حمل نقل هوایی
۲-جنبه کیفیت بهره برداری ازهواپیما
تقسیم دیگری ازحمل ونقل هوایی وجود دارد که حائزاهمیت است:
الف:یکی تابع حقوق عمومی بوده که حمل ونقل هوایی رابه عنوان سرویس عمومی هرکشورموثر میداند ب :دیگری بهره برداری هوایی کشور و روابط متصدیان حمل و نقل هوایی با مشتریان و استفاده کنندگان از هواپیما است .
بند اول : بررسی حقوق حمل و نقل هوایی و سیر تحول آن
هواپیما یک وسیله نقلیه سریع السیر هوایی است و از آن برای امور مختلف که مهمترین نوع آن حمل و نقل اشخاص و اشیاء میباشد استفا ده میگردد . سالهای اولیه پس از اختراع هواپیما نیاز به همکاری بین کشورها ,به خصوص کشورهایی که از نظر حمل و نقل هوایی اهمیت به سزایی دارند ,کاملا احساس میشد ,با این توضیح که اصولا هواپیماها در مدت زمان حمل و نقل از فراز کشورهای متفاوتی عبور میکنند .به همین دلیل کشورها برای تسهیل روابطشان و هم چنین جلوگیری از انعقاد قراردادهای دو یا چند جانبه متفاوت به سمت تدوین قوانینی روی میآورند که مصالح کلی کشورها را در نظر بگیرد تا کشورها مراودات خود را در این خصوص تسهیل کنند . در حقوق کشور ما با گذشت زمان , قانون حاکم بر حقوق حمل و نقل هوایی تغییر کرده است و باید گفت قانون تجارت به عنوان قانون خاص ,حمل و نقل را از شمول مقررات قانون مدنی خارج میکند چرا که در ما بین این دو قانون تعارضاتی وجود دارد ولی باید گفت که در موارد سکوت یا اجمال یا مواردی که بطور صریح از شمول قانون تجارت خارج شده , مقررات قانون مدنی قابل اجرا است .
بند دوم : معاهدات بین المللی در حمل و نقل بین المللی هوایی
همان طور که در مبحث پیش گفتیم کم کم کشورها در مقوله حمل و نقل بین المللی هوایی به سمت تدوین قوانینی روی آوردند که مصالح کلی کشورها را در نظر بگیرد تا کشورها با عضویت در آنها مراودات خود را در این خصوص تسهیل کنند ,پیرو همین مسئله پیش نویس کنوانسیون ورشو در کمیته بین المللی متخصصان حقوق هوایی در فرانسه تهیه شد .و در نهایت کنوانسیون ورشو در ۱۳ فوریه ۱۹۳۳ به اجرا در آمد که از جمله موارد مهم در زمینه حمل و نقل هوایی به شمار می آید .
کم کم از دیدگاه کشورهای صنعتی از جمله آمریکا و ژاپن محدوده های مالی مسولیت که در متن کنوانسیون ورشو پیش بینی شده بود مناسب نبود , مجموعه عوامل فوق سبب گردید کنوانسیون جدیدی تدوین گردد که راجع به یکپارچه کردن برخی مقررات حمل و نقل هوایی بین المللی است و به نام مونترال شناخته میشود .
گسترش دامنه فعالیتهای اقتصادی کشور ما و توسعه شبکه ارتباطی در سطح بین المللی در سالهای اخیر به خصوص ضرورت الحاق دولت ایران را به پاره ای از کنوانسیون های بین المللی نشان میدهد .
و در ادامه کنوانسیونها میتوان به کنوانسیون گوادالا خارا و گواتمالا نیز اشاره کرد .
بند سوم : نقش تقصیر یا عمد در مسولیت و معافیت متصدی حمل و نقل بین المللی هوایی
در این قسمت به بحث و بررسی مسولیت متصدی حمل و نقل بین المللی هوایی پرداخته میشود و در اینجا باید گفت که در مواردی مسئولیت متصدی حمل و نقل نامحدود است و یکی از این موارد در حالتی است که ثابت شود خسارات وارده , ناشی از قصور عمدی یا خطای متصدی حمل و نقل است .
بند چهارم :مفهوم حادثه در حقوق حمل و نقل هوایی
کنوانسیون ورشودربیش ازهزارقضیه دردادگاهای فدرال ودربیش از۸قضیه دردیوان عالی ایالات متحده مورداستفاده قرارگرفته است.
قبل از آن که دیوان عالی ایالات متحده پرونده ساکس را در سال ۱۹۸۵ بررسی و درباره آن تصمیم گیری کند تعریف کلمه حادثه در دادگاههای متعددی مورد بحث و مذاکره قرار گرفته بو د .
بعضی از دادگاهها به دنبال اثبات تقصیر متصدی حمل بودند و وقتی تقصیری متوجه متصدی حمل نبود به نظر آنها حادثه ای هم رخ نداده بود .در ورشو ,دادگاه فدرال ,جبران خسارت را در زمانی که آسیب در یک پرواز معمولی وارد شده بود پذیرفت .آن هم در جایی که عملیات پرواز به صورت عادی بود .دادگاه تجدید نظر ایالات متحده در سال ۱۹۷۸ در قضیه دمارین به این صورت رای داد که اگر تغییر فشار کابین هواپیما موجب گردد خسارتی به شخصی وارد شود به دلیل این که تغییر فشار کابین یک رویداد غیر معمول و غیر منتظره نیست ,خسارت ناشی از آن هم قابل جبران نیست ,در این قضیه ,تعریفی از حادثه ارائه شد که بطور گسترده در قضایای بسیاری به آن استناد گردید ؛به موجب این تعریف ,حادثه یک اتفاق و یک پیشامد فیزیکی است که بطور غیر منتظره خارج از شرایط و اوضاع و احوال عادی اتفاق میافتد ؛اگر اتفاقی که در هواپیمای در حال پرواز رخ میدهد عادی ,قابل انتظار و معمولی باشد نمیتوان آن را حادثه نامید برای تحقق حادثه باید رویدادی غیر معمولی ؛غیر منتظره و بدون پیش بینی قبلی رخ دهد .
ضمن آن باید گفت در زبان عامیانه حادثه چیزیست که نه با هدف مشخص بلکه بصورت اتفاقی روی میدهد ؛یک حادثه ممکن است بر اثر بی توجهی و کوتاهی رخ دهد اما امکان هم دارد که بر اثر اعمال خالی از تقصیر و یا فعالیتهایی که با رضایت انجام میشوند به وجود آید مثل بازی های خشن .
بند پنجم : بررسی تطبیقی معافیتهای غیر قراردادی متصدی حمل و نقل هوایی در مقررات بین المللی
اصولا معافیتها به دو دسته تقسیم میشوند یکی معافیتهای قانونی و یا به عبارتی غیر قراردادی و دیگری معافیتهای قراردادی که تابع توافق طرفین در چارچوب قانون میباشند .
الف :موارد معافیت متصدی حمل و نقل هوایی از مسئولیت
مسئولیت متصدیان حمل و نقل در حدود مسئولیت مقرر در کنوانسیون مربوط به یکسان کردن برخی از مقررات حمل و نقل هوایی بین المللی منعقد در ورشو میباشد .این کنوانسیون با صراحت ؛مسئولیت عاملین اصلی را بیان میدارد .
موارد معافیت متصدی حمل از مسئولیت در برابر کالا و مسافر را در موارد زیر میتوان ذکر کرد :
۱:اتخاذ کلیه تدابیر لازم :متصدی حمل و نقل ماده ۱۷ کنوانسیون ورشو مسئول خساراتی است که در صورت فوت یا جرح و یا هرگونه آسیب بدنی متوجه مسافر میگردد مشروط بر این که حادثه موجد خسارت در داخل هواپیما و یا حین عملیات پیاده یا سوار شدن رخ داده است .
۲ :عدم امکان اتخاذ کلیه تدابیر لازم (فورس ماژور )
مورد دیگری که باعث معافیت متصدی حمل از مسئولیت میگردد هنگامی است که وی اثبات کند اتخاذ کلیه تدابیر لازم یاد شده برای خود و عاملین وی امکان پذیر نبوده است .موقعی این دفاع مورد پذیرش قرار میگیرد که هم معنی با فورس ماژور تلقی شود ,زیرا در غیر این صورت توجیه منطقی نخواهد داشت .
۳ : تقصیر زیان دیده : در حالتی است که اگر متصدی اثبات کند که بی مبالاتی از طرف مدعی صورت گرفته که منجر به تلف ؛ خسارت یا تاخیر شده باشد متصدی به صورت کلی یا جزئی از مسئولیت معاف خواهد شد
۴ : وضعیت جسمی مسافر و عیب مخفی کالا : در این باره در کنوانسیون مونترآل بحث شده و از آن مسئله ای در کنوانسیون ورشو ذکری به میان نیامده است .
۵ :گذشتن مهلت اقامه دعوا :در این باب کنوانسیون ورشو مهلت هایی را تعیین کرده است که در صورت ورود خسارت ؛زیان دیده خسارت وارده را به متصدی حمل گزارش دهد .
۶ :خطا در امر خلبانی و هندلینگ :این یکی از مواردی است که در کنوانسیون ورشو ذکر شده است .
ب :مسئولیت مدنی متصدی حمل و نقل هوایی
به جز مواردی که موجب معافیت متصدی حمل از مسئولیت در برابر کالا و مسافر ،متصدی حمل و نقل هوایی دارای مسئولیت مدنی است ؛در مسئولیت محض یا فرض مسئولیت عامل زیان برای معاف شدن از مسئولیت باید سبب زیان را اثبات کند و سپس نشان دهد که همه گونه اقدامات لازم را برای جلوگیری از آن به عمل آورده و زیان به او قابل انتساب نیست ؛این مسئله که بیشتر در حوزه مسئولیت مدنی یاد میشود در قلمرو مسئولیت قراردادی نیز قابل اعمال است .
گفتار سوم :نقش و جایگاه یاتا در توسعه حقوق حمل و نقل هوایی
در فصل سوم در رابطه با یاتا و اهداف آن و سایر موارد مرتبط با آن به طور مفصل صحبت کردیم و در این قسمت با توجه به اینکه بحث ما در رابطه با نقش و جایگاه یاتا و حقوق حمل و نقل هوایی و توسعه آن است لذا ضروری دیدیم که در قسمت آخر این فصل یاد آوری مجددی در رابطه با یاتا و نقش و جایگاه آن داشته باشیم .
بند اول :تاثیرات یاتا در توسعه حقوق حمل و نقل هوایی
در اینجا باید گفت که با توجه به رسالت یاتا که راهبری صنعت هواپیمایی و کمک به رشد و توسعه آن در سطح بین المللی است نمیتوان از تاثیرات یاتا در توسعه حقوق حمل و نقل هوایی غافل ماند .یکی از موارد مهمی که میتوان مطرح کرد این است که بطور کلی هدف از به وجود امدن یاتا حمل و نقل هوایی ایمن ؛منظم و اقتصادی برای انتفاع عمومی و تشویق بازرگانی هوایی است که تمام این موارد خود میتواند دلیل تاثیر گذاری در توسعه حمل و نقل هوایی باشد .
همکاری یاتا با ایکائو و دیگر سازمانهای بین المللی صنعت هوانوردی نیز از موجبات توسعه حمل و نقل هوایی است و هم چنین مبنایی در جهت فراهم نمودن شرایط همکاری میان شرکتهای هوایی نیز خود بسیار اهمیت دارد و میتواند مثمر ثمر واقع شود .
بند دوم :تسهیلات یاتا برای گسترش توریسم
در فصل سوم راجع به توریسم و موارد آن بحث مفصلی انجام دادیم در این بند به چندی از تسهیلات یاتا برای گسترش توریسم میپردازیم .یکی از مهمترین فعالیتهای یاتا تعیین نرخ بلیط در مسیرهای بین المللی به جای در نظر گرفتن مکانیسم بازار ؛با توافق کشورهای مبدا و مقصد صورت میگرفت و شرکتهای هواپیمایی میتوانستند در خصوص تعیین نرخ بلیط با یکدیگر مذاکره و مشاوره نمایند .اما از سال ۱۹۴۵ که یاتا پایه گذاری شد قیمت گذاری پروازهای بین المللی و داخلی نیز به این نهاد محول گردید هر چند با گسترش معاهدات آسمان باز ,یاتا هیچ نقشی در قیمت گذاری پروازهای فراآتلانتیک نخواهد داشت .از دیگر تسهیلات یاتا که در سال ۲۰۰۳ با هدف مدیریت عملیاتی مطلوب در شرکتهای هواپیمایی منتشر کرد طرح عملیاتی ایمن بود که با استقبال زیادی مواجه شده بود .
بند سوم :بررسی کنوانسیون های منعقده یاتا
بعد از تشکیل یاتا در واقع کنوانسیون مونترآل تشکیل شد که هدف از آن تدوین این کنوانسیون روزآمد و یک کاسه کردن مقررات کنوانسیون ورشو و پروتکلهای آن میباشد .در این کنوانسیون در ماده ۳ مقرر میدارد که سند حمل جمعی یا انفرادی باید به مسافر تحویل گردد در حالی که در ورشو سخنی به میان نیامده بود و یکی از نوآوریهای کنوانسیون مذکور تععین به اصطلاح (پنجمین دادگاه صالح ) است که به چهار مرجعی که در ورشو بود اضافه شده است .از دیگر موارد متفاوت این کنوانسیون این است که مقرر میدارد که متصدی حمل مسئول ؛خسارات وارده در صورت فوت یا صدمات بدنی مسافر خواهد بود تنها به این شرط که حادثه منتهی به فوت یا جرح در داخل هواپیما یا در جریان هر یک از عملیات سوار شدن به هواپیما یا پیاده شدن رخ داده باشد .
و سایر موارد که بررسی جزئی تر آن از حوصله بحث ما خارج است .
۱:دستور العمل حقوق مسافر درپروازهای داخلی , فروردین ۱۳۹۴ –ص ۲
۲: کلانتری ثقفی , محمد یوسف , دانشکده صنعت هواپیمایی کشوری , خبرگزاری تنسیم – ص ۳
۳:منبع پیشین – ص ۳-۶
۴ :مرادی , الهام ,۱۳۹۰ ,بخش گردشگری تیبان
۱ : صادقی, دکتر حسین , طرفین دعوی در حمل و نقل بین المللی هوایی و دادگاه صلاحیتدار بر اساس کنوانسیون ورشو و اصلاحیه های آن ,۱۳۸۶,شماره ۴۲
فصلنامه دیدگاه های حقوقی – دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری –ص۵۲
۱: کلانتری ثقفی , یوسف , دانشکده صنعت هواپیمایی کشوری , خبرگزاری نسنیم –ص۸
۲: همان ,ص۱۱
۳:صفوی ,حسن , حقوق بین الملل هوایی و فضایی , جلد سوم ,موسسه خدمات چاپ , ص ۳۶۳
۱: جباری , منصور , حسن زاده ,مجید , بررسی تطبیقی معافیتهای غیر قراردادی متصدی حمل و نقل هوایی ,۱۳۹۲, دوره ۲,مقاله ,ص ۱۴۱
۲: سلیمانی , ابراهیم ,حقوق حمل و نقل هوایی , ۱۳۹۱,ص ۶
۳:صفوی, حسن , حقوق بین الملل هوایی و فضایی , ج ۳ ,موسسه خدمات چاپ , ص ۴۲۹
۱:legal frame work –jun 2006 –available :http ://un ctad. Org
۲:جباری , منصور , مسئولیت شرکتهای هواپیمایی ایران , ۱۳۸۸ ,ص ۴۵
۳ : جبار قره باغ – منصور – مسئولیت متصدیان حمل و نقل هوایی در برابر مسافر و کالا ۱۳۷۹,ص ۵
.۱:Dempsey/paul s.michal mide –international air carrier liability :the mntreal convent ion of 1999 –canada –mcgill Univarsity -2005 –page 151
۱۶:air france v.saks -470 u-s .392 -105 –s.ct.1338(1985)2
:klm roayal dutch air lines 580 f .2 d1193 (3cir .1978)3
۴:جباری , منصور , مفهوم حادثه در حقوق حمل و نقل هوایی ,۱۳۸۹ , ص ۸۳
۱۹ :دمپسی , پل استفن , حوادث و خسارات در حقوق بین المللی هوایی ,۲۰۱۵, ترجمه ,حکمتی مقدم , سید محسن , پردیس فارابی دانشکاه تهران ,ص ۴
۲۰ :جباری , منصور , حسن نژاد ,مجید, بررسی تطبیقی معافیتهای غیر قراردادی متصدی حمل و نقل هوایی در مقررات بین المللی و حقوق ایران ,۱۳۹۲, سال دوم ,شماره ۴,پژوهش حقوق خصوصی ,ص ۱۴۱
۲۱ :عزیزی, ابراهیم موارد معافیت متصدی حمل و نقل هوایی از مسئولیت در مقابل مسافر و کالا , ش ۴۳ ,پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ,ص ۲۴۵
۱ : منبع پیشین – ص ۱۴۴
۲ : همان – ص ۱۴۸
۳:ماده ۲۱ کنوانسیون ورشو و ماده ۲۰ کنوانسیون مونترآل
۱:میرزا نژاد , اکبر ,گوارشکی , محسن , چالشهای موجود در مسئولیت عامل حمل و نقل ترکیبی در ژنو و تاملی در حقوق ایران ,۱۳۸۵,سال اول ,شماره ی ۳و ۴,پژوهشنامه ی حقوق و علوم سیاسی , ص ۱۴
۲: کلانتری ثقفی , محمد یوسف ,حقوق مسافر هوایی ,دانشکده صنعت هواپیمایی
;http ://ntl .bts gov /data oration draft cargo lia bility study /cgolla1
۲:http://fa.wikipedia.org
دانلود پایان نامه حقوق درباره جایگاه یاتا در سلسله مراتب قوانین و مقررات حمل و نقل هوایی ایران
همان گونه که میدانیم حمل و نقل مهم ترین مولفه لجستیک میباشد وقتی که لجستیک در عرصه ملی و بین المللی مورد توجه قرار میگیرد حمل و نقل هوایی نیز به عنوان یکی از مدهای حمل و نقل در لجستیک بین الملل حائز اهمیت میشود .جایگاه حمل و نقل هوایی در تجارت و بازرگانی بین المللی و حتی درون کشوری که آن را معادل لجستیک بین الملل میدانیم جایگاهی در حال رشد است .
نقش فرودگاهها و تبدیل شدن به یک کریدور هوایی به منظور ترانزیت پروازهای عبوری از آسمان کشور دو نمونه خیلی برجسته از جایگاه حمل و نقل هوایی است که در صورت بهره مندی از آنها و سایر موارد متشابه ؛باعث سود آوری و در آمد زدایی سرشارو پایداری برای کشور عزیزمان ایران خواهد داشت؛ پس انجام فعالیتها در جهت توسعه و پیشرفت روز افزون حمل و نقل هوایی میتواند بسیار مثمرثمر باشد در این میان نمیتوان از نقش و جایگاه یاتا غافل ماند .در ایران شرکتهای خدمات مسافرت هوایی نیز میتوانند به عضویت یاتا در بیایند .یاتا به مجوز رسمی آنها و به رسمیت شناخته شدن آنها در سراسر جهان میباشد و با این کار آژانسهای مسافرتی عضو میدهد تا با داشتن کد یاتایی به نمایندگی شرکتهای هواپیمایی عضو یاتا در بیایند و نسبت به فروش بلیط های بین المللی و یا داخلی در خطوط پروازی انها اقدام نمایند .
بند دوم :کیفیت همکاری ایران با یاتا
در سالهای قبل برای عضویت یاتا نیاز بود از طریق واحد یاتا مستقر در ادارات مرکزی هما مراحل طی شود که متقاضیان لازم بود یک سری مدارک ارائه بدهند و در صورت صحت تمام مدارک ,پرونده شرکت مورد بررسی قرار میگرفت و در صورت عدم کسری مدارک ,و یا مشکل فنی منجر به ارسال تلکس یاتا بنام شرکت خدمات مسافرت هوایی میگردید و شرکت میتوانست با پرداخت هزینه اولیه ورود به یاتا (۱۰۱۸ فرانک سوئیس حدودا ۳۰ ملیون ریال )به عضویت رسمی یاتا در بیاید و منجر به صدور مدرک یاتا میگردید
و در ادامه با پیروی از سیاست های آمریکا ؛یاتا همکاری خود را با ایران ایر متوقف کرد .
در تاریخ ۱۸/۷/۱۳۹۰ خبرگزاری فارس به نقل از بی بی سی اعلام کرد یاتا تمامی خدمات تسویه حسابهای شرکتهای هواپیمایی را با هواپیمایی ایران به حالت تعلیق در آورده است .پیرو آن آنتونی کانسیل مدیر روابط عمومی یاتا گفت :تعلیق این خدمات در راستای تحریمهای آمریکا علیه ایران است .بعد از مدتی این جلوگیری ها کم رنگ شد تا در ۳۱/۳ /۹۴ طی اطلاعیه شماره ۵۱ اعلام شد که امکان
ورود به پرتال یاتا برای آژانسهای مسافرتی در ایران مقدور نمیباشد .در ادامه این اطلاعیه که توسط شیرین مددی یکتا رئیس ارشد قراردادهای بازرگانی شرکت هما صادر شده با اعلام این که رفع این مشکل در دستور کار این واحد است از مشخصه شدن یک آدرس ایمیل برای ارسال صورتحسابها و برقراری ارتباط با دفتر یاتا در کشور اردن خبر داده است .هم چنین توصیه شده که اگر پیش از اشکال ایجاد شده در پرتال یاتا ,در پیگیری های صورت گرفته ,ایمیلی از جانب یکی ار کارکنان یاتا دریافت شده با استفاده از همان آدرس ایمیل ؛مکاتبات مربوط به این انجمن صورت بگیرد ؛با توجه به اینکه ارسال ایمیل ؛نمیتواند سندیت رسمی داشته باشد ؛باید ضمن پیگیری دقیق این اقدام غیر قانونی یاتا ؛مشکلات مربوط به این مدل پیشنهادی شرکت ایران ایر برای حل موضوع نیز بررسی و کالبد شکافی شود .
بند سوم :ارزیابی موارد ضعف زیر ساختی ؛اجرایی و مقرراتی صنعت حمل و نقل هوایی ایران در مقایسه با قواعد و مقررات یاتا
رشد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در ایران ؛لزوم جابه جایی سریع مردم و کالاها و در نتیجه افزایش روز افزون تقاضا بخش حمل و نقل هوایی را یک ضرورت اجتناب ساخته است .از طرف دیگر صنعت حمل و نقل هوایی به عنوان یک عامل بسیار مهم در توسعه اقتصادی ,اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران میباشد لذا اطلاع داشتن از موارد ضعف زیر ساختی ,اجرایی و مقرراتی صنعت حمل و نقل هوایی ایران باعث ارائه راهبردها ؛سیاست گذاریها ,اهداف و در نهایت توسعه آن میگردد .صنعت حمل و نقل هوایی کشور در حال حاضر از کیفیت پایین خدمات و میانگین عمر بالا و به گونه ای از مشکلات ساختاری رنج میبرد .تا سال ۱۳۸۱ عمده هواپیماها ی مسافری ایران مربوط به سالهای قبل از انقلاب بود این در حالی است که گذر زمان اکثر این این هواپیماها را فرسوده و نوسازی آنها را با مشکل مواجه کرده است .انبوه هواپیماهای بویینگ ۷۴۷/۷۳۷ /۷۲۷ که در سالهای وفور در آمد نفتی خریداری شده است اکنون به هواپیماهای فرسوده مبدل شده اند که فعالیت آنها مرتب در حال کاهش و زمان زمین گیری آنها به دلیل لزوم تغییرات در حال افزایش است .
یکی دیگر از موارد ضعف صنعت حمل و نقل هوایی ایران , خرید هواپیمای دست دوم میباشد که این خود باعث ضعف در دانش فنی و ابزاری جهت ایجاد اشتغال و طبیعتا بالا رفتن قطعات مورد احتیاج خواهد بود .از دیگر مواردی که کشور ما در مقایسه با سایر کشورهای پیشرفته دارای ضعف است این است که در ایران از هر هواپیما بطور متوسط در ۲۴ ساعت ؛بین ۷٫۵ تا ۸ ساعت استفاده میگردد ولی این مدت استفاده از هواپیماها در کشورهای پیشرفته تا ۱۲ ساعت است .
بطور کل صنعت حمل و نقل هوایی کشور در مقایسه با قواعد و مقررات یاتا دارای چالشهای فراوانی است که از اهم آنها میتوان به کنسلی و تاخیر پروازها ؛افزایش ضریب خطر برای مسافران ؛پایین بودن کیفیت خطوط ؛افزایش تاخیرها و …. اشاره کرد .
یکی دیگر از موارد ضعف در کشور ما ساخته شدن فرودگاههای فاقد پروازهای برنامه ای بوده و در حال حاضر مجموعا ۳۷۱ نقطه بصورت باندهای خاکی یا محوطه های فرودگاهی کشور و نظامی نیمه فعال و یا فعال عملیاتی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۹۳ محل بصورت فرودگاه غیر نظامی هستند
از دیگر موارد ضعف زیر ساختی عدم برنامه ریزی بهینه و بهره وری مناسب از منابع و نبود یک برنامه راهبردی بلند مدت و سیاست گذاری های موثر و اجرای دقیق راهبردها و نظارت و کنترل مستمر بر کارها است .که موجب برنامه های مقطعی و اقدامات پراکنده شده است .در کنار اینها باید گفت که تحریم و تبعات آن بر صنعت حمل و نقل هوایی از زمانی که مساله تحریم در صنعت هوایی کشور توسط آمریکا مطرح شده بود .مسئولین ذی ربط این مساله را یکی از اساسی ترین مشکلات و موانع بر سر راه صنعت هوایی میشمارند و حتی بسیاری از مواردی هم چون تاخیر در پروازها و زمین گیر شدن هواپیماها و عدم صادرات خدمات فنی هوایی در بخش تعمیر و نگهداری و ساخت قطعات را مساله تحریم میدانند که البته نمیتوان آن را انکار کرد اما این که تمامی مشکلات را به مساله تحریم نسبت دهیم امری معقول به نظر نمیرسد و از طرفی باید گفت که نامناسب بودن راه های زمینی به دلایل متعدد کیفی و کمی از جمله کشته شدن حدود ۲۰ هزار نفر در حوادث رانندگی بین شهری ؛توجه بیشتری را به حمل و نقل هوایی و هماهنگی بیشتری و رفع نا کارآمدی ها در مقایسه با قواعد و مقررات یاتا میطلبد .
بند چهارم :معایب و مزایای تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا برای صنعت حمل و نقل هوایی ایران
یکی از مزایای تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا حفظ ارتقاء سطح ایمنی پروازها است پیرو همین مورد معاون هوانوردی و امور بین الملل سازمان هواپیمایی کشوری ,از مذاکره با نمایندگان ایکائو و یاتا پیرامون افزایش پروازهای عبوری از فضای ایران خبر داد که در این نشست با توجه به افزایش ترافیک پروازی از فضای جمهوری اسلامی ایران در هفته های اخیر پیش بینی رشد فزاینده این ترافیک به دلیل تحولات سیاسی به وجود آمده در خصوص برنامه ریزی برای قبول پروازهای مذکور و حفظ ارتقاء سطح ایمنی تبادل نظر شد. ضمنا در خصوص توزیع نامناسب پروازها به لحاظ زمانی ,مسیرهای هوایی ,مشکلات ارتباطی بین کشورهای منطقه و نحوه رفع آنها , اقدامات ایران در جهت آمادگی پذیرش ترافیک های مسیر آسیا –اروپا و بالعکس علی رغم تحریمها ,هم چنین نحوه همکاری یاتا جهت ارتقای ایمنی فضای پروازهای کشور های منطقه بحث و تبادل نظر صورت گرفت .یکی دیگر از مزایای تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا ؛نماینده یاتا خود اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی در ارائه سرویس های ناوبری هوایی به پروازهای آسیا و اروپا دارد.
البته شرکتها و آژانسهای ایرانی همکاری گسترده و منظمی با یاتا داشته اند و جزء مشترکان خوش حساب این مجموعه محسوب میشوند اما تحریم ها پایش به این مجموعه باز شده و همین مشکلاتی را در تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا ایجاد کرده است .که الان طبق مذاکرات و….راه هایی بر سر مذاکراتی مجدد باز شده که در بند پیش راجع به آن صحبت کردیم .یکی دیگر از مزایای تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا این است که طبق مقررات یاتا ؛تاخیر پروازها اگر ناشی از قصور شرکتها باشد مشمول جریمه میشود اما اگر مربوط به مسائل برون سازمانی شرکت باشد جریمه ای به آن تعلق نمیگیرد
یکی دیگر از مزایا که شاید به نفع مردم و به ضرر شرکتهای هوایی باشد فعالیت یاتا در جهت تعیین نرخ بلیط در مسیرهای بین المللی است
که توجه به این نیز میتواند در صنعت حمل و نقل هوایی ایران و تبعیت از آن برای پیشرفت موثر واقع شود .بنابراین نتیجه کلی که از این بند میتوان گرفت این است که مزایای تبعیت از تعرفه ها و مقررات یاتا برای صنعت حمل و نقل هوایی ایران بسیار بیشتر از معایب آن است .
بند پنجم :ارزیابی نقش مزیت نسبی سوخت ارزان هواپیما در ایران به عنوان برگ برنده صنعت حمل و نقل هوایی ایران
سوخت ارزان و ارائه آن به ایرلاین های خارجی برای جذب بیشتر نشست و برخاست هواپیما مورد توافق وزیر راه و وزیر نفت قرار گرفت که طی آن قائم مقام وزیر راه در امور هوانوردی گفت :ما سوخت را ۱۹ سنت ارزانتر ارائه میدهیم و دلیل آن را موارد بالا نام برد و گفته شد که حمل و نقل که شاهرگ توسعه و یکی از مولدهای اصلی است نقش مکمل را برای فعالیتهای اقتصادی ,اجتماعی و فرهنگی کشور داشته و با توجه به افزایش ارزش زمان در مبادلات اقتصادی ؛سرعت بخشیدن به جابه جایی انسان و کالا بیش از هر زمان حمل و نقل هوایی اهمیت خود را نشان میدهد. ولی باید گفت که مقوله دادن سوخت ارزانتر آیا صرفا درست است ؟و شاید ارزیابی این مقوله نیاز به بازده زمانی بیشتری دارد و آیا گفته وزیر نفت مبنی بر این که سوخت را ارزانتر ازآب معدنی میدهیم مناسب و عادلانه است ؟
البته از سویی هم گفته میشود که ارزان بودن سوخت هواپیما تا حدودی نیز عزم مسئولان هوایی کشور را برای جایگزین کردن هواپیماهایی با مصرف سوخت کمتر و البته تکنولوژی بالاتر را به جلو رانده است هم اکنون پس از بررسی هایی که بر سر مقوله سوخت ارزان صورت گرفته است دولت در ازای ارائه سوخت یارانه ای به شرکتهای هواپیمایی از آنها میخواهد تا نرخ بلیط را بر اساس نرخ تکلیف شده از سوی دولت بپذیرند هر چند هنگامی که قیمتها واقعی شود تمام این معادلات تغییر خواهد کرد چرا که حدود ۲۵ درصد هزینه های یک ایرلاین صرف سوخت میشود که با افزایش قیمت سوخت با اجرای پر سر و صداترین قانون اقتصادی کشور پیش بینی میشود به بیش از ۴۰ درصد افزایش یابد .به دنبال آن کشور ما شاهد افزایش قیمت بلیط شد پس در نتیجه تاثیر نهایی بر ارزانی سوخت بر مسافر عرضه گردید و از باب این مقوله گفته میشود که افزایش قیمت بلیط برای این صورت گرفته که هواپیماهای ایرانی بدون مسافر نماند .
هر چند که در نتیجه بحث میتوان این سوال را پرسید که چرا دولت باید از بیت المال عمومی لیتری ۲۰۰۰ تومان بابت سوخت هواپیما یارانه بدهد ؟چرا مردم محرومی که شاید حتی یکبار سوار هواپیما نشده اند هزینه مسافران از بیت المال آنها باشد .
۲:George tte miller –liability in internation al air transport –kluwer deventer-the netherland -1997 –page 85
[۲]:sobhane online .com
:http://up .patoghu.com 2
۳:خبرگزاری فارس
sobhanehonline .com1
۱ :وزیری ,محمد علی , بحران دوم ترابری هوایی مسافر در جمهوری اسلامی ایران ,۱۳۸۳,مجموعه مقالات اولین کنفرانس مدیریت صنعت حمل و نقل هوایی ایران
۲:گزارش عملکرد هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ,۱۳۸۴
۳:صادق عمل نیک , مرتضی,نقد و ارزیابی توسعه تکنولوژی و مدیریت راهبردی در صنعت حمل و نقل هوایی ,۱۳۸۳,مجموعه مقالات اولین کنفرانس مدیریت صنعت حمل و نقل هوایی ایران ,ص ۱۰
۱:صفارزاده , محمود , معصومی , غلامرضا , برنامه ریزی و طراحی فرودگاهها ,مرکز چاپ و انتشار موسسه عالی آموزش و پژوهشی سازمان مدیریت و برنامه ریزی ,۱۳۸۳,تهران,ص ۲۷[۹]
۲ :ضرابی , محمدی , سقایی , چالش های صنعت حمل و نقل هوایی ایران ,۱۳۸۸,مقاله ,] جغرافیا و برنامه ریزی محیطی ,سال بیستم ,شماره ۳۳ ,ص ۲۳,۳۰
۱: سازمان هواپیمایی کشوری – گزارش
۱:خبر گزاری تسنیم – گزارش – ۱۳۹۴ [۱۲]
:shaw cross and Beaumont –air law –v-1 and 2 -4 thed –butter worths –london -19882
۱:شانا , گروه پالایش و پخش ,۲۰۱۲
پایان نامه حقوق درباره : تعریف علمای حقوق و فقه امامیه از حضانت
در حقوق ایران برای «حضانت» تعاریف گوناگونی آورده شده که پاره ای از آنها ذکر می شود: «حضانت… عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشته است» و حضانت مختص ابوین و اقربای طفل است و بین اقربا رعایت طبقات ارث نمی شود و عبارت است از حفظ مادی (جسم) و تربیت اخلاقی و معنوی طفل مناسب شؤون[۱] دکتر شایگان نیز حضانت را چنین تعریف کرده است که حضانت یا نگاهداری اطفال، حق و تکلیفی است که پدر یا مادر نسبت به طفل خود دارند[۲]. البته این نیز تعریف حضانت نیست؛ بلکه بیان و ماهیت و طبیعت حقوق آن می باشد. مضافاً که دامنه حقوق و تکالیف والدین نیز در آن مشخص نگردیده است.
در فقه شیعه نیز حضانت به این صورت تعریف شده که حضانت به فتح حاء، ولایت بر صغیر و مجنون است و از جهت به سامان آوردن تربیت و آنچه که به تأمین مصالح او مربوط است از حفظ و خوابانیدن وی روی رختخواب، بلند کردن و نظافت و شستشوی او و لباس هایش و بالاخره سرمه کشیدن به چشمان طفل، خوراک، پوشاک و سایر اموری که بدان نیازمند است
حضانت اقتداری است که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر اعطا کرده است[۳] این همان مفهوم برگرفته از فقه اسلامی است که متناسب با معنای لغوی نیز می باشد.
قانون مدنی ایران و قانون حمایت خانواده، حضانت را تعریف ننموده است و از مواد مربوط و ماده ۱۲ آیین نامه اجرای قانون حمایت خانواده تعریفی به شرح زیر به دست می آید: «حضانت عبارت است از نگهداری و تربیت طفل به طوری که صحت جسمانی و تربیت وی با توجه به نیازمندی های حال و آینده او و وضع و موقعیت والدین طفل تأمین گردد».
مواد ۱۱۶۸ الی ۱۱۷۹ که شمول دایره حضانت را ذکر می نماید، فقط از دو چیز سخن گفته اند: «نگاهداری» و «تربیت» پس حضانت یعنی، سرپرستی برای نگاهداری و تربیت. اگر طفل مریض می شود، پرداخت بهای دارو، نفقه است؛ ولی خوراندن دارو به طفل، حضانت است. پرداخت بهای خرید لباس جهت طفل، نفقه است ولی پوشاندن بر تن او، حضانت و از این قبیل. اما هدف حضانت که در تعریف مستنبط ما (صحت جسمانی و تربیت طفل) ابراز شده موضوعی است که از مفهوم مخالف ماده ۱۱۷۳ ق.م استفاده می شود که مقرر داشته «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل و یا قیم او یا مدعی العموم هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند». ملاحظه می شود که پدر و مادر زمانی از اعمال حق حضانت محروم می شوند که «صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل درخطر باشد» بنابراین حضانت نمی تواند هدفی غیر از این دو برای ما تصویر نماید.
در ماده ۱۲ آیین نامه قانون حمایت خانواده، توجه به نیازمندی های حال و آینده در تربیت طفل، تصریح شده است.
حضانت حق است یا تکلیف والدین؟
اگر به پیروی از اصطلاح مرسوم، حضانت را مطلقاً حق بدانیم، با توجه به مبنی و جوهر حق که عبارت است از «سلطه و اختیاری که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها می دهد» [۴]، در آن صورت والدین در اعمال آن مختارند و تعهدی در قبال طفل و جامعه نخواهند داشت و می توانند قرارداد خصوصی درباره آن منعقد کنند و ضمن آن حق خویش را ساقط یا به دیگران انتقال دهند. ولی اگر حضانت را مطلقاً حکم قانونگذار یا تکلیف ناشی از این حکم بدانیم با توجه به اینکه «حکم عبارت است از اوامر نواهی قانونگذار که یا به طور مستقیم کاری را مباح یا واجب و ممنوع می دارد یا آثار حقوقی خاص بر اعمال اشخاص بار می کند» (همو)، در آن صورت اولویت والدین در اعمال آن نسبت به دیگران مورد نظر قرار نخواهد گرفت؛ بلکه اولویت در زمره احکام یا قوانین امری قرار می گیرد.
ولی قانونگذار در ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی، حضانت را هم حق و هم تکلیف ابوین قرار داده است که نتایج تکلیف بودن حضانت عبارت است از: ۱ـ بی اعتباری قرارداد راجع به واگذاری یا اسقاط آن و پرداخت وجه التزام از سوی پدر و مادر؛ ۲ـ مکلف در برابر دیگران مسؤول اعمال طفل قرار می گیرد؛ ۳ـ در صورت استنکاف از انجام تکلیف، می توان مکلف را ملزم نمود. این نکته در ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی ذکر شده که هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده اوست، از نگهداری او امتناع کند و در صورت امتناع می توان او را ملزم نمود (کاتوزیان، ۱۳۷۱، ج ۲، ش ۳۷۸ – ۳۸۳) البته باید مصلحت طفل نیز رعایت شود. شناسایی حق حضانت برای پدر و مادر مانع از آن است که دادگاه بتواند ـ جز در موارد مقرر در قانون ـ آنان را از این حق محروم سازد (ماده ۱۱۷۵ ق.م). همچنین پدر و مادر می توانند اجرای حق خود را از دادگاه بخواهند و نمی توانند در قبال اجرای تکالیف خود بر حضانت دستمزد بگیرند؛ چون تکلیف آنهاست.
اکثر فقهای شیعه معتقدند که حق نگهداری و حضانت را مادر می تواند از دوش خود بردارد ولی پدر هرگز نمی تواند، یعنی اگر مادر امتناع کرد، پدر به پذیرش مجبور است، یعنی حضانت برای مادر حق، اما برای پدر حق و تکلیف است؛ اما صاحب جواهر به نقل از شهید در قواعد می گوید: «اگر مادر از نگهداری فرزند امتناع نماید، پدر در نگهداری اولویت دارد و اگر هر دو امتناع کنند، ظاهر آن است که اجبار پدر لازم است، و از بعضی اصحاب آمده است که اجبار پدر واجب می باشد. این نگاه به مسأله بهتر است زیرا اگر به غیر از این حکم شود، لازم می آید که حق فرزند تضییع شود» (همو).
حضانت و تعلیم و تربیت در حقوق ایتالیا به حق یا تکلیف بودن حضانت
در حقوق ایتالیا «تربیت عبارت است از پرورش شخص طفل و آماده کردن او برای انجام یک شغل و صنعت». مواظبت، رهبری تربیت طفل، نظارت بر رفتار، تشکیل منش قسمت اساسی آموزش والدین در امر تربیت به شماره می رود[۵].امر تربیت طفل به موجب ماده ۲۰۳ قانون مدنی ایتالیا به والدین سپرده شده است: «زوجین پس از انعقاد عقد ازدواج، صرفاً به موجب همین عقد، ملزم به تغذیه، نگهداری و تربیت اطفال خواهند بود» در ایتالیا تعلیم و آموزش اطفال تا سن ۱۴ سالگی اجباری شناخته شده است (Mazeaud, 1967, P.1148).
قبل از قانون چهارم ژوئن ۱۹۷۰، حضانت در حقوق ایتالیا تحت عنوان ولایت ابوینی ذکر شده بود که شامل ولایت برحضانت شخص طفل و اموال او نیز می گردد؛ معنای لغوی آن، قدرت پدری است، ولی در اصطلاح حقوقی، ولایت ابوینی، می گویند.
عنوان مزبور هرگز مفهوم حقوق رومی خود را که عبارت بود از اعمال قدرت پدر خانواده بر کلیه فرزندان و نوادگان حتی پس از ازدواج آنها و حتی بر مرگ و زندگی آنان، نداشته است و فقط قدرت موقتی بوده که پایان آن بلوغ طفل و خروج وی از قیمومیت بوده است [۶] ولی چون عنوان قانونی فوق، قدرت پدر حقوق رومی را در اذهان حقوقی جامعه زنده می نمود، به همین جهت قانونگذار عنوان مزبور را به ولایت پدر و مادرتغییر داد. و به این ترتیب عنوان «ولایت پدر و مادر» جایگزین قدرت پدر شد (همو).
در قانون جدید مصوب ۱۹۷۰، طبیعت این «ولایت» ضمن الحاق ماده ۳۷۱-۳۷۲ به قانون مدنی ایتالیا به شرح زیر ذکر شده «ولایت ابوینی مربوط به والدین است که به منظور حمایت از امنیت، سلامت و اخلاق طفل برقرار شده است. والدین در قبال مراقبت و تربیت طفل دارای حقوق و تکالیف مقرر می باشد».
با این ترتیب در حقوق ایتالیا «حضانت مجموعه ای است از حقوق و تکالیف والدین که به نفع والدین و به منظور حمایت شخص طفل و امـوال او بـرای پدر و مـادر در نظـر گرفته شده است»؛ سازمان حقوقی، «ولایت پدر و مادر» بر طفل در حقوق ایتالیا، دیگر مانند حقوق روم ناشی از «قدرت پدری» نیست؛ بلکه حقی است که از طرف قانونگذار به والدین تفویض شده است. قلمرو این حق، آن چنان که در حقوق روم بوده است دیگر شخصیت طبیعی، سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی طفل نیست؛ بلکه فقط حقی است برای حفظ شخصیت طبیعی او.
ولایت ابوینی، یک سازمان حمایتی است و قدرت حقوقی که برای والدین مقرر شده، به منظور حمایت از طفل است نه به نفع والدین؛ و والدین تکالیف سنگینی دارند که باید اجرا کنند. این حقوق امکاناتی است که به والدین داده می شود تا بتوانند امر نگهداری، تعلیم و تربیت طفل را اداره کنند.( ولایت حقی است که برای اجرای تکالیف به آنها واگذار شده است تا جایی که بعضی نیز آن را تکلیف دانسته اند؛ تکلیفی که به نفع طفل برقرار شده است[۷]. این حق همیشگی نیست و به موجب ماده ۳۷۲ قانون مدنی ایتالیا «طفل تا موقع بلوغ یا خروج از قیمومیت تحت ولایت والدین می باشد».
این امر نشان دهنده محدودیت زمانی حق والدین می باشد و مفاد ماده ۳۷۱ قانون مزبور که مقرر داشته «طفل در تمام عمر باید به پدر و مادر خود احترام کند و هم از آنان قدردانی کند»، بیشتر جنبه اخلاقی دارد و فاقد ضمانت اجرای حقوقی است.
درحقوق ایتالیا حضانت حقی است که به منظور حمایت از منافع طفل اعطا شده است و در استقرار آن، ارضاء خودخواهی یا حاکمیت پدر و مادر هدف نبوده است و به همین دلیل نمی توان قلمرو آن را زیاد یا کم کرد.
اعراض از این حق یا متوقف ساختن و واگذاری آن با شرایط خاص و آن هم از طریق تفصیلی امکان پذیر است (ماده ۳۷۶ ق.م ). تا جایی که بعضی نویسندگان گفته اند این حق برای انجام تکلیف حضانت شناخته شده است[۸] .(
این نکته را نیز باید افزود که در حقوق ایتالیا در کنار نظارتهای اداری و قضایی که بر اعمال این حق و انجام تکالیف ناشی از آن در نظر گرفته شده، همواره اصرار بر این است که این امر به وسیله والدین طفل انجام گیرد و به همین جهت ماده ۱۳۸۸ قانون مدنی ایتالیا مقرر داشته «زوجین نمی توانند… از ولایت پدر و مادری خود (حضانت) و بالاخره از اداره قانونی اموال و قیمومت امتناع ورزند».
برای پدری که مدت سه ماه از حضانت طفل خود اعراض کرده و شخص ثالثی عهده دار امر حضانت او گردیده بود، رأی داده شده که: «حق پدر به علت عدم اجرا از بین نمی رود و پدر می تواند حق حضانت خود را بخواهد مخصوصاً زمانی که بطور کلی قطع علاقه نکرده باشد.»
در رأی دیگر آمده «در صورت فوت کسی که بعد از طلاق حضانت را برعهده داشته، حضانت به دیگری که زنده است واگذار می شود و محکمه نمی تواند شخص ثالثی را انتخاب کند».
[۱](جعفری لنگرودی، ۱۳۶۸، ج ۱، ش ۱۷۲۰ ).
[۲] شایگان، ۱۳۳۹، ج ۲، ص۱۶۹
[۳] کاتوزیان، ۱۳۷۵، ج۲، ص۱۳۹
[۴] کاتوزیان، ۱۳۴۹، ش۱۹۵
[۵] Planiol et ripert, 1957, N.334)
[۶] Martyet, 1967, g.1,N. 537 – 539
[۷] ibid, N.1197, P. 1147; ibid)
[۸] Mazeaud, 1967, g.2, P.1136
پایان نامه حقوق درباره اعراض از حق حضانت
آیا دارنده حق حضانت می تواند از آن اعراض کند یا خیر؟ با توجه به ماده ۹۵۹ ق.م ایران که مقرر داشته: «هیچ کس نمی تواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند» و ماده ۹۶۰ قانون مذکور که «هیچ کس نمی تواند از خود سلب حریت و یا در حدودی که مخالف قوانین و اخلاق حسنه باشد از استفاده حریت خود صرف نظر کند».
برای والدین حق اعراض از «حق حضانت» امکان پذیر نیست و ماده ۱۱۷۲ نیز همین معنا را صریحاً بیان کرده که «هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده آنهاست از نگاهداری او امتناع کنند زیرا این تنها حق سرپرست نیست بلکه امتیازی است در زمره تکالیف حضانت از روی تسامح، تعبیر به حق شده، و در واقع تکلیفی است که از طرف قانونگذار به پدر و مادر تحمیل شده و در نتیجه قابل اسقاط و واگذاری نیست و نمی توان به موجب قرارداد منتقل کرد یا شرط ضمن عقد خارج لازم، آن را ساقط یا منتقل نمود، بلکه تکلیفی است که قانونگذار به جهت حفظ مصلحت طفل و جامعه بر عهده والدین او گذاشته و جز در مواردی مانند انحرافات اخلاقی و ثبوت عدم لیاقت آنها که قانونگذار معین کرده، این حق از آنها قابل سلب نیست. لازم به ذکر است در مواردی که پدر و مادر بنابر رعایت مصالح طفل بصورت معقول و معروف اقدام نمایند، ورود به حریم خانه ایشان و دخالت دولت و حاکمان در نوع اعمال وظایف والدین در نگاه و اندیشه حقوقی اسلام جایز نیست؛ زیرا این نوع دخالت موجب آسیب پذیری فرزند و نیز بر هم خوردن شاکله طبیعی و اخلاقی خانواده است. در هیچ یک از مکاتب قانونگذاری دولت نمی تواند پرستاری شایسته و یا حاکمی باشد که حکم او از نفوذ لازم در عرصه خانواده برخوردار است. زیرا حضانت یک پشتوانه محبت طبیعی و مأمنی از عشق و فداکاری لازم دارد و با قوانین آمرانه حقوقی یا حکومتی به شکل صحیح سامان نمی پذیرد. مگر آنکه به واسطه عدم شناخت صحیح والدین از وظایف یا آسیب پذیری طفل از رفتار آنان نیاز به بازرسی یا نظارت دولت یا حاکم داشته باشند.
حق تقدم پدر و مادر در حضانت
ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی ایران مقرر داشته که «برای نگهداری طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت و پس از انقضاء این مدت، حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود».
قانونگذار در این ماده برای آنکه بین پدر و مادر بر سر انتخاب روش لازم برای نگهداری و تربیت او اختلاف روی ندهد، چاره ای اندیشیده است که به اعتبار آشنا بودن به طرز نگهداری طفل، تا دو سال در پسر و تا هفت سال در دختر، مادر را برای نگهداری از طفل بر پدر مقدم داشته است و در این مدت هر عملی که مادر برای نگهداری طفل لازم بداند، انجام خواهد داد و پدر نمی تواند او را منع نموده، یا روش دیگری را بر او تحمیل کند. زیرا تجانس روحی و اخلاقی مادر و آشنایی او به طرز نگاهداری و تربیت کودک در سنین مزبور بیش از پدر است؛ ولی پس از دو سال در پسر و هفت سال در دختر تربیت اجتماعی را لازم دارند و قدرت پدر نوعاً برای تربیت طفل در این سنین بیش از مادر است. البته نباید از نظر دور داشت که هرگاه مادر یا پدر برای حضانت طفل برگزیده می شود، دیگری باید او را معاضدت و همراهی نماید. البته این حکم قانون است و این مسأله که آیا این حکم، همیشه منطبق با مصلحت طفل است، خود بحث جداگانه ای می طلبد که در این موجز نمی گنجد.
حضانت طفل در صورت جدایی ابوین یا فوت آنها
در صورتی که عقد ازدواج بین ابوین طفل، منحل گردد یا در اثر ناسازگاری بدون انحلال نکاح، آنان در محل های جداگانه سکونت کنند، این حق تقدم همچنان باقی است و نمی توان ادعا کرد که پس از جدایی زن و شوهر، دادگاه اختیار کامل دارد تا طفل را به هر کدام که می خواهد یا دیگران بسپارد[۱]
طفل نزد کسی می ماند که در حضانت او بوده است و طرف دیگر نمی تواند بخواهد که طفل در حضانت او قرار بگیرد. البته در این مدت طرف دیگر، حق ملاقات طفل خود را دارد که این مطلب در ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی ذکر شده و تعیین زمان و مکان ملاقات در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.
در صورت فوت یکی از ابوین، مطابق با ماده ۱۱۷۱ قانون مذکور، «حضانت طفل، با آنکه زنده است خواهد بود. هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد».
در این مورد، طرف دیگر زنده، مقدم بر دیگران در حضانت طفل می باشد و حکم این ماده در موردی هم که پس از فوت پدر ولایت به جد پدری می رسد، قابل اجرا است. در این زمینه «ماده واحده قانون واگذاری حق حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها» مصوب ۶/۵/۱۳۶۴ مقرر داشته است که «حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده و یا فوت شده باشند، با مادران آنها خواهد بود و هزینه متعارف زندگی این فرزندان چنانچه از اموال خودشان باشد، در اختیار ولی شرعی (وصی یا جد پدری) است و اگر از طریق بودجه دولت یا از بنیاد شهید پرداخت می شود در اختیار مادرانشان قرار می گیرد مگر آنکه دادگاه صـالح در موارد ادعای عدم صلاحـیت مادر حکم به عدم صلاحیت بکند…».
اما در صورت فوت پدر و مادر حضانت به جد پدری و در صورت نبودن او به وصی واگذار می شود. ولی هرگاه از این گـروه کـسی نباشد، حضانت با قیـم منصوب دادگاه است و در تعیین قیم نیز مطابق ماده ۱۲۳۲ ق.م خویشان کودک با داشتن صلاحیت مقدم هستند.
موانع یا موارد سقوط حق حضانت
اگر والدین به تکالیف خود عمل نکنند یا از حدود اختیارات خود خارج شوند، آیا می توان به آنها همچنان اعتماد کرد و طفل را در اختیار آنها گذاشت؟ اگر پدری در تأدیب فرزند، از میزان مقرر پا را فراتر گذاشت و یا در نگهداری او کوتاهی کرد و…آیا می توان سرپرستی را از او گرفت؟ ذیلاً مواردی که می توان پدر یا مادر را از حق حضانت محروم کرد به اختصار بیان می شود:
الف ـ جنون: حق حضانت برای هر یک از مادر و پدر در صورتی است که قدرت اعمال آن را داشته باشد. بنابراین هرگاه در مدتی که مادر حق حضانت طفل را دارد ـ دو سال در پسر و هفت سال در دخترـ دیوانه شود، چون قادر به نگهداری و تربیت طفل نیست و چه بسا او را در وضعیت خطرناکی قرار دهد، حق حضانت مادر، ساقط می شود و پدر این حق را خواهد داشت. این مطلب در ماده ۱۱۷۰ ق.م ذکر شده است. جنون پدر نیز در حکم جنون مادر و سبب سقوط حق حضانت می شود[۲] در این صورت حضانت طفل تا سن بلوغ بر عهده مادر می باشد و این مطلب مستنبط از ماده ۱۱۶۸ و ۱۱۶۹ و وحدت ملاک ماده ۱۱۷۰ ق.م می باشد. و مقصود از جنون در ماده ۱۱۷۰ق.م اعم از جنون ادواری و دائمی است؛ مگر اینکه جنون استمرار نداشته باشد و یا چنان زود گذر و نادر باشد که در عرف نتوان شخص را دیوانه نامید و به هرحال مصلحت طفل باید مد نظر قرار گیرد (همو).
ب ـ ازدواج مجدد: هرگاه پـس از طلاق، مطابق قانون، مادر عـهده دار حـضانت طفل خود باشد و در این دوره، شوهر دیگری انتخاب کند، مطابق ماده ۱۱۷۰ق.م حـق حضانت او ساقط می شود و حضانت با پدر خواهد بود.
به عبارت دیگر شوهر کردن مادر حق تقدم او را نسبت به پدر از بین می برد، اما درصورت فوت پدر، حضانت در هر حال با مادر است و شوهر کردن در آن اثر ندارد. و سقوط حق حضانت مادر در صورت حیات پدر است. و برخی عقیده دارند که قانون از این جهت ناقص است که ازدواج مجدد پدر طفل را موجب سقوط حق حضانت از طفل نمی داند، حال آنکه رفتار نامادری با طفل نیز ممکن است سلامت و تربیت طفل را به خطر اندازد.
ج ـ کفر: کفر نیز مانع حضانت است، هر چند در قانون بر آن تصریح نشده است. پس اگر مرد مسلمانی با زن مسیحی ازدواج کند و پس از بچه دار شدن زن و شوهر از هم جدا شوند، حضانت با پدر است
د ـ انحطاط اخلاقی و ناتوانی در نگهداری طفل: ماده ۱۱۷۳ ق.م مقرر داشته که «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا مدعی العموم (دادستان) هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند». با بررسی این ماده می توان دو فرضیه را در این رابطه ارائه نمود:
۱ـ در صورتی که به علت طلاق یا علل دیگر، ابوین طفل در یک منزل زندگی نکنند و در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی کسی که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، در این فرض دادگاه طفل را از او گرفته و به دیگری (پدر و یا مادر حسب مورد) می سپارد؛ زیرا به دستور ماده ۱۱۶۸حضانت طفل، هم حق و هم تکلیف ابوین است.
پس هرگاه در یکی از ابوین که حق اولویت دارد، عللی موجود باشد که نتواند از طفل نگهداری کند، دیگری عهده دار آن خواهد شد.
۲ـ در صورتی که ابوین طفل با هم زندگی می کنند و در اثر انحطاط اخلاقی آنان صحت جسمانی و تربیت طفل در معرض خطر باشد، مثلاً مادر طفل، ولگرد و لاابالی باشد و طفل را آزاد گذارد یا پدر، مردی عیاش باشد که در مجالس و محافل ناشایست طفل را با خود همراه ببرد و به تربیت او نپردازد و دیگری هم نتواند از این کار وی ممانعت کند، دادگاه آنچه را که به مصلحت طفل باشد، انجام می دهد (در این مسیر مختار است) مانند سپردن طفل به دیگری، تعیین سرپرست برای او یا نظارت کسی بر نگهداری او و غیره.
در این زمینه قانون ایتالیا مقرر داشته که قاضی باید با توجه به مصلحت طفل نگهداری او را به پدر یا مادر واگذار کند و در موارد استثنایی (همانند انحرافات اخلاقی آنها) حضانت به شخص ثالثی که ترجیحاً از میان خویشان طفل است انتخاب خواهد شد و در صورت عدم امکان، به یک موسسه تربیتی محول خواهد شد[۳]
در قانون ایتالیا تصریح شده است که همسری که حضانت طفل به او واگذار نشده، مکلف است به تناسب امکانات مالی خود در هزینه نگاهداری و تربیت اولاد شرکت کند (ماده ۲۸۸ اصلاحی). شرکت در این هزینه ها به صورت مستمری خواهد بود که به متصدی حضانت پرداخت می شود. در قانون ایتالیا برای حمایت از طفل تأمین نفقه پرداخت نشده از طریق خزانه دولت نیز پیش بینی شده که در این صورت پس از پرداخت آن توسط خزانه، خزانه داری قائم مقام طلبکار خواهد و بدهکار باید علاوه بر اصل بدهی، ده درصد به عنوان غرامت به خزانه داری بپردازد. البته این بحث در قانون مدنی ما مربوط به نفقه طفل می باشد که در مبحث جداگانه ای نفقه زوجه و اولاد، مطرح می شود. به هر حال نفقه زوجه و طفل مطابق قانون مدنی بر عهده پدر است؛ البته تکلیف پرداختن هزینه نگهداری مشروط بر این است که کودک از نظر مالی به آن نیاز داشته باشد که تعیین نحوه پرداخت هزینه نگهداری و نفقه اولاد در صورت صدور گواهی عدم سازش، مطابق ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده، با حکم دادگاه است که باید طریق اطمینان بخشی برای آن معین کند. پرداخت نفقه اولاد نیز بر سایر دیون مقدم است.
مصادیق انحطاط اخلاقی مذکور در ماده ۱۱۷۳ مذکور، که موجب محروم شدن از حق حضانت طفل می شود، بیان نشده بود و این امر موجب اختلاف رویه در دادگاه می شد که برخی موردی را انحطاط می دانستند و برخی دیگر همان مورد را انحطاط نمی دانستند. و بالاخره قانونگذار در ۱۱/۸/۱۳۷۶، ماده ۱۱۷۳ را اصلاح نمود و موارد انحطاط اخلاقی را معین و به اختلافها پایان داد. این موارد عبارتند از: «۱ـ اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار؛ ۲ـ اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء؛ ۳ـ ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی؛ ۴ـ سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضد اخلاق مانند فساد و فحشاء، ولگردی و قاچاق؛ ۵ـ تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف».
دادگاه باید از راه های ممکن این موارد را احراز نماید تا بتواند به انحطاط اخلاقی و سلب حق حضانت حکم بدهد. بند ۵ مذکور قید متعارف را آورده است؛ از این جهت که ماده ۱۱۷۹ ق.م تنبیه طفل را از سوی ابوین را مجاز دانسته ولی ابوین نمی توانند به استناد حق تنبیه طفل را خارج از حدود تأدیب و تنبیه نمایند. حدود تأدیب را نیز عرف هر جامعه معین می کند.
این همه درباره حضانت و نگهداری طفل سخن گفته شد، اما باید گفت با کمال تأسف حقوق نتوانسته آن گونه که باید در حفظ و نگهداری، تعلیم و تربیت و آماده ساختن طفل برای زندگی اجتماعی به کمال مطلوب برسد.
در زندگی کودک و رابطه آن با پدر و مادر هزاران نکته لطیف و ظریف وجود دارد که حقوق نه می خواهد و نه می تواند آنها را پیش بینی کند و دستگاه قضایی نیز در اجرای آن به قدر متیقنی اکتفا می کند. به گفته دکتر کاتوزیان در خانواده نمی توان حقوق و اخلاق را از هم جدا ساخت و مرز بین قواعد آن دو را به دقت رسم کرد[۴]
مسائل خانوادگی و رابطه زوجین یا اطفال مسائلی نیست که تنها در چارچوب قوانین حل و فصل شود و یا قانون حمایت خانواده بتواند آن را به کمال برساند؛ بلکه اینها مسائلی است که افراد جامعه باید آنها را درک نموده بخواهند و دوست داشته باشند که انجام دهند.
چگونه می توان با چند ماده قانون، یک اداره و مدعی العموم و محکمه ای احیاناً ناآشنا به مشکلات کودکان در زندگی روزمره پدر و مادر و فرزندان دخالت نمود. در تمام اوقات اعمال آنها را زیر ذره بین انتقادات حقوقی قرار داد، آیا چنین کودکی خالی از عقده های روانی بار نخواهد آمد؟ باری، با کمال تأسف، حقوق همیشه حداقل ممکن را در روابط بین افراد در نظر می گیرد و در جایی که همسایه ما از گرسنگی می میرد و ما از همه نعمتها برخورداریم و حاضر نیستیم به این همسایه کمک مادی یا معنوی نماییم هیچ ضمانت اجرایی حقوقی گریبان ما را نمی گیرد. فقط وقتی آتشی را بر می افروزیم، با این غفلت، خانه همسایه را می سوزانیم، در صورتی که در این رابطه بین قصد و تقصیری مصداق پیدا کند مسؤولیت حقوقی به سراغ ما می آید؟ ولی چه باید کرد که قلمرو اخلاق، ضمانت اجرایی حقوقی ندارد حقوق کودک از این ماجرا دور نمانده و وظایف خانواده و اجتماع در قبال او تنها در وجدان اخلاقی افراد آن هم نه قاطبه افراد بلکه عده ای صاحب دل، متوقف مانده است. سرنوشت او فقط در خلال ۱۲ ماده قانون مدنی (مواد ۱۱۶۸ ـ ۱۱۷۹) و ۴ ماده قانون حمایت خانواده (مواد ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۸) بیان شده است.آیا می شود این همه احتیاجات و نیازهای جسمی، روانی، روحی، عاطفی و اجتماعی کودک را به وسیله چند ماده قانونی تأمین نمود؟! تازه این مقررات در صورت وجود اختلاف بین ابوین در حضانت طفل مطرح می شود و به عنوان قواعد آمر، اختلافات آنها را بر سر کودک علی الظاهر حل می نماید.
سخن در این است که وقتی کودکی در مسیر اختلافات قرار می گیرد و می خواهیم بامقررات، سرنوشت او را تعیین کنیم، نفس اختلافات، مراجعه به محاکم و برخورد با قضات حرفه ای احیاناً دور از لطافت و ظرافت ایام کودکی، خود صدمه ای بر روح و روان طفل وارد می کند، زیرا زمان او زمان لبخند ها، تبسم ها، خوش بینی ها و خوش باوریهاست نه آشنایی با مسائل حقوقی حضانت و راهروهای دادگاه ها و درگیر شدن با اختلاف نظرهای حقوقی بر سر مسأله اولویت در حضانت، مدت حضانت پدر و مادر و غیره.
شاید فعلاً چاره ای جز این نیست و از همه کس نمی توان انتظار داشت که آمادگی توجه به تمام مصادیق اخلاقی را داشته باشند.
به هر حال در مورد کودک و مقررات حضانت او باید ترتیبی اتخاذ شود که از اختلاف و نابسامانی های او پیش گیری شود تا نیازی به مراجعه به محاکم دادگستری حاصل نشود. و بالاخره باید توجه داشته باشیم که علم روانشناسی علت اصلی ناسازگاری و ناراحتی های روحی را در عوامل مربوط به قبل از تولد و دوران کودکی بر شمرده است و گفته است که این ناسازگاریها در هر سنی به شکل معین تجلی می نماید و در صورت غفلت از درمان آنها، تا جایی فزونی می یابد که کودک را به صورت فردی شرور و بی باک بار می آورد که در اجتماع موجبات زحمت و ناراحتی خود و دیگران را فراهم می سازد. و باز باید بدانیم که کودک تا زمانی که به او توجه نشده، ناراحت، نامطمئن و مضطرب است و بسیاری از جوانان بالغی که بی عاطفه و خشمگین اند به خاطر نیازی است که در کودکی به محبت داشته اند و این نیاز از آنها دریغ گردیده و در نتیجه صفات مزبور را در آنها به وجود آورده است [۵]
با این ترتیب ملاحظه می شود که برای حمایت کودک و آماده ساختن او برای یک زندگی صحیح وجود جمعاً ۱۶ ماده در حقوق مدنی ایران از نظر کمی و کیفی تا چه اندازه کم و ناقص است و با ایده آل حقوق او تا چه حد فاصله دارد.
اعلامیه حقوق کودک و ژنو در سال ۱۹۲۴ توسط جامعه ملل و متعاقب آن اعلامیه حقوق بشر در تاریخ دهم دسامبر ۱۹۴۸ (۱۹ آذر ماه ۱۳۲۷) به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید که برای حمایت کودک موادی پیش بینی نموده اند؛ ولی در سال ۱۹۵۹ یعنی ۳۵ سال بعد از اعلامیه اول، متوجه شدند که اصلاح و تکمیل آن لازم است؛ لذا اعلامیه حقوق کودک به وسیله نمایندگان ۷۸ کشور در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ به تصویب رسید این اعلامیه گامی بود در جهت حمایت کودک که با مطالعه آن ملاحظه می شود تا چه حد وضع اطفال در کشورهای جهان با ایده آل حقوق سازمان ملل فاصله داشته است.
اصل دوم اعلامیه مذکور بیان داشته که «هر کودک از حمایت خاصی برخوردار خواهد بود و به موجب قوانین و سایر وسائل، امکانات و تسهیلاتی به او داده خواهد شد تا بتواند از نظر جسمی و فکری ـ روحی و اجتماعی به نحوی سالم و طبیعی در محیطی آزاد و شایسته رشد نماید در قوانینی که برای این منظور وضع می شود مصالح عالیه کودک باید بیش از هر نکته دیگر مورد توجه قرار گیرد» [۶]
اگر هدف از تربیت افراد، تنها پرورش قوای بدنی و ذهنی و کسب معلومات جهت شغل باشد، دیگر نیازی به کانون گرم خانواده نیست؛ زیرا این اهداف در مؤسسات عمومی بهتر میسر است؛ اما اجتماع افرادی را لازم دارد که علاوه بر صفات فوق، نیروهای روحی، هنری و عواطف آنها نیز پرورش یافته باشد. پرورش عواطف و احساسات، علاقه مند شدن به خانواده و اجتماع، واحد بودن احساسات نوع دوستی، علاقه به آب و خاک و بهره مند بودن از احساسات لطیف بشری و سایر صفات ممتاز تنها در کانون گرم خانواده میسر است (بطحایی، ۱۳۴۶، ص ۱۷۷).
اصل چهارم اعلامیه مذکور، به مراقبت های کافی قبل از تولد برای طفل و مادرش اشاره کرده است و بهره مند بودن از تغذیه کافی، مسکن، تفریح و خدمات بهداشتی را حق کودک دانسته است. ملاحظه می شود که حمایت و حضانت طفل، محدود به بعد از تولد نمی باشد؛ بلکه زمان قبل از ولادت و بارداری را نیز شامل می شود که البته این مسائل به شکل کاملتر در فقه اسلامی ما نیز مطرح شده و اسلام دقت ویژه ای به آنها داشته است؛ به گونه ای که حتی آداب خاصی را برای انعقاد نطفه طفل نیز ضروری دانسته است که ما در مقام بحث از آن نیستیم.
در حقوق فعلی ما لازم است تکالیف پدر و مادر در قبال دوره بارداری و قبل از تولد تعیین شود تا ایشان ملزم به اجرای آن گردند و تسهیلات لازم پزشکی، روانی و مالی به وسیله دولت در اختیار مادران قرار بگیرد و مراکز بیشتری در سراسر کشور جهت دادن تعلیمات لازم به مادران در این خصوص ایجاد شوند. البته اخیراً به این مسأله توجه بیشتری شده و از طریق رسانه های گروهی نیز اطلاعاتی داده می شود، اما هنوز هم نقاط بسیاری هستند که از چنین امکاناتی محرومند.
خود مادر نیز در حین بارداری از زایمان و مراقبتهای بعدی که برای حضانت طفـل نیازمند سلامت کامل است، نباید فراموش گردد. شاید این مبحث به نفقه زوجه و اطفال بیشتر مرتبط باشد؛ اما به مناسبت بحث حضانت کودک مورد اشاره قرار می گیرد.
اصل ششم اعلامیه حقوق کودک مقرر داشته که کودک برای رشد متعادل شخصیت خود نیازمند محبت و تفاهم است و تا جایی که ممکن است کودک تحت مراقبت و مسؤولیت والدین خود و در هر حال در محیطی محبت آمیز برخوردار از امنیت مادی و اخلاقی پرورش خواهد یافت. کودک خردسال جزء در موارد استثنایی نباید از مادرش جدا شود. جامعه و مقامات حکومتی موظفند که در مورد اطفال بدون خانواده و در مورد اطفال مستمند، مراقبت خاص مبذول دارند. پرداخت کمک هزینه دولتی و غیر دولتی جهت نگهداری اطفال خانواده های پر جمعیت نیز امری پسندیده و مطلوب خواهد بود این اصل به نقش مهر و محبت مادری در رشد کودک و آثار نامطلوب دور ماندن کودک در دامان مادری، توجه نموده است. به عبارت دیگر، هیچ چیز جایگزین مهر و شیر مادر نمی تواند باشد.
اصل هفتم نیز به اجباری و جسمانی بودن تعلیم و تربیت کودک اشاره نموده تا وی با بهره گرفتن از فرصتها و استعدادهای پرورش یافته عضو مفیدی برای جامعه باشد. این مسأله متوجه پدر و مادر و دولت می باشد.
نکته حائز اهمیت در خصوص اعلامیه حقوق کودک این است که در هیچ یک از مواد و اصول آن سخن از تنبیه و تأدیب کودک به میان نیامده است و وظیفه پدر و مادر، دولت و اجتماع را در قبال کودک با «کلمات مراقبت و حمایت های خاص» و یا «تربیت و مراقبت ویژه» بیان داشته است. این بدان جهت است که در امر تعلیم و تربیت، مراقبت و پرورش صحیح به خوبی می تواند جایگزین تنبیه و تأدیب گردد[۷]
بسیار به جاست که دولت به کمک خانواده های بی بضاعت و دارای اولاد زیاد بشتابد وسائل تربیت، تعلیم و نگهداری اطفال آنها را فراهم آورد.
مقاله حاضر تاکنون به بحث پیرامون حقوق کودک بر والدین و به خصوص حق حضانت پرداخت. در قسمت پایانی مقاله به این نکته نیز اشاره می کنیم که والدین در مقابل این حقوق، از نظر قانونی چه حقی بر کودک و فرزند خود دارند؛ به عبارت دیگر کودک چه تکلیفی در قبال ابوین خود دارد؟ زیرا هیچ حقی نیـست مـگر آنکه تکـلیفی در
مقابل آن وجود داشته باشد.
در این خصوص تنها ماده ۱۱۷۷ از قانون مدنی ایران مقرر داشته است که طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد، باید به آنها احترام کند، و به این ترتیب به لزوم اطاعت از پدر و مادر و احترام به آنها اشاره نموده است. مطابق این ماده پدر و مادر می توانند کودک را مجبور سازند که در محل انتخاب شده آنان سکونت کند یا به حکم دادگاه او را به خانه پدری بازگردانند. همچنین است اختیار پدر یا مادری که به تنهایی حضانت طفل را بر عهده دارد[۸]
البته لزوم اطاعت طفل، با بلوغ وی به پایان می رسد و طفل از تحت ولایت و حضانت ابوین خارج می گردد. اما مطابق قسمت اخیر ماده مذکور، احترام نمودن به پدر و مادر از سوی فرزند، محدودیت زمانی و سنی ندارد و فرد در هر سنی باید والدین را احترام نماید، گرچه ضمانت اجرای قانونی برای آن ذکر نشده است و ضمانت اجرای آن اخلاق دینی و مذهبی فرد می باشد. قرآن نیز تأکید فرموده که بالوالدین إحساناً؛ «به پدر و مادر نیکی کنید» (انعام، ۱۵۰) «ولاتقل لهما اف و لاتنهر هما و قل لهما قولاً کریماً» (اسراء، ۲۳)، آیات و روایات فراوانی درباره نحوه رفتار می باشد و احترام و ادب در برابر آنان و التزام به خدمتگذاری ایشان وارد است که از موضوع فعلی این نوشتار خارج می باشد همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، مطابق ماده ۳۷۲ قانون مدنی ایتالیا طفل با بلوغ از قیومت والدین خارج می شود، اما مطابق با ماده ۳۷۱ قانون مزبور، وی در تمام عمر باید به پدر و مادر خود احترام نماید و از آنان قدردانی کند.
[۱] (کاتوزیان، ۱۳۷۱، ج۲، شماره ۳۹۹ ).
[۲] (کاتوزیان، ۱۳۷۱، ج۲، شماره ۴۰۱-۴۰۵).
[۳] (۲۸۷ ق.م اصلاحی ایتالیا
[۴] کاتوزیان، ۱۳۷۱، ص ۴۱۸
[۵] ۸، ص ۱۱-۱۳٫ موسوی،۱۳۴۲، شماره
[۶] (مدیرنیا، ۱۳۷۹، ص ۱۸۱).
[۷] (شریعتمداری، ۱۳۷۴، ص ۴۷۰).
پایان نامه حقوق : انواع تعهد رفتار ملت کاملهالوداد
تعهد رفتار ملت کاملهالوداد را میتوان از جهتی به تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل (دوجانبه) و تغهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمتقابل (یکجانبه) و از جهت دیگر به تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط و تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط تقسیم نمود[۱]. در ذیل به ویژگی حقوقی هر یک پرداخته میشود.
۱-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمتقابل (یکجانبه)
بر طبق این نوع از تعهد رفتار ملت کاملهالوداد، یک دولت در برابر دولت دیگر تعهدی مبنی بر اعطای رفتار ملت کاملهالوداد بر عهده میگیرد، بدون آنکه طرف مقابل چنین تعهدی را بر عهده گیرد. این سادهترین شکل تعهد است که دولت معطی متعهد میشود و دولت ذینفع آن را میپذیرد.
بنابراین ایجاب و قبول که از ویژگیهای هر تعهد قراردادی است، در معاهده متضمن این نوع تعهد نیز وجود دارد، اما مبتنی بر تعهد متقابل نمیباشد و تنها یک تعهد یکجانبه وجود دارد.
در عصر حاضر با توجه به اینکه “تقابل” از اصول بنیادین در تجارت بینالملل است، تعهد یکجانبه در شرایط خاص و استثنائی کاربرد دارد. مثلاً معاهداتی که رفتار ملت کاملهالوداد را به کشتیهای دولتهای بدون ساحل اعطا مینمایند. در واقع دولت بدون ساحل در وضعیتی نیست که بتواند همین امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اگرچه دولت ذینفع می تواند نوع دیگری از امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اما تعهد رفتار ملت کاملهالوداد همچنان یک طرفه باقی میماند[۲].
۲-۲-۱– تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل (دوجانبه)
در معاهده دو یا چند جانبه متضمن تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل، طرفین آن موافقت به اعطای رفتار ملت کاملهالوداد مینمایند. بنابراین برخلاف معاهده متضمن تعهد رفتار ملت کامله الوداد غیرمتقابل که تنها یک طرف، متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به طرف مقابل می شود، در معاهده شامل تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل هر دو طرف (همه طرفین آن) متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به یکدیگر می شوند.
امروزه رفتار متقابل ویژگی طبیعی تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد به حساب میآید.تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت[۳]، نمونه برجستهای از این نوع تقابل است.
کمیسیون حقوق بین الملل در ماده ۱۳ طرح پیش نویس خود در سال ۱۹۷۸ این نوع تعهد را تحت عنوان “تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به رفتار متقابل” مورد شناسایی قرار داده است و مقرر میدارد: “چنانچه تعهد ملت کاملهالودادی مشروط به رفتار متقابل شده باشد، دولت ذینفع حق دریافت رفتار مطلوب را تنها بر مبنای اعطای رفتار متقابل مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۴].”
بند (و) از شماره ۱ ماده ۲ این طرح منظور از رفتار متقابل را جبرانی از یک نوع و یک میزان بین دولتهای معطی و ذینفع بیان می کند[۵].
۳-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط (مشروط به تعهد همعرض)
تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط به تعهد هم عرض یا مشروط به جبران[۶] دربردارنده نوعی از تقابل است که تأکید بر تبادل همزمان منافع یا تعهدات معادل میشود. به عبارت دیگر در صورتی دولت ذینفع بنابر این نوع تعهد از امتیاز اعطایی به دولت ثالث بهرهمند میشود که در همان زمان، معادل این امتیاز به دولت امتیاز دهنده اعطا نماید.
به عنوان مثال اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا می کند، در صورتی (ب) می تواند از امتیاز (x) از جانب (الف) بهره مند گردد که در همان زمان (ب) نیز امتیاز (x) یا معادل آن را به (الف) اعطا کند.
برای تشخیص تفاوت تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط با تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل در قالب مثال مذکور می توان گفت که اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا کند، برخورداری (ب) از امتیاز (x) منوط به اعطای این امتیاز یا معادل آن به (الف) نیست. البته به دلیل وجود تعهد متقابل، هنگامی که (ب) نیز امتیاز (x) یا هر امتیاز دیگری را به دولت ثالث اعطا کند، می بایست آن امتیاز را به (الف) اعطا نماید.
اگرچه تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط مبتنی بر برابری است، اما نفی مؤدبانه اعطای رفتار ملت کاملهالوداد میباشد، زیرا دولتهای متعاهد متعهد میشوند به اینکه برای اعطا منافع خاص مشابه، نسبت به منافعی که قبلاً به کشورهای ثالث تسری داده بودند، به مذاکره بپردازند[۷].
این شکل از تعهد امروزه متروک شده است، اما به لحاظ این که از منظر حقوق بینالملل همچنان معتبر است، بند (الف) شماره ۱ ماده ۲ طرح مواد کمیسیون حقوق بینالملل راجع به تعهدات ملت کاملهالوداد، این تعهد را تعریف و به رسمیت شناخته است.
مطابق این بند، تعهد مشروط به تعهد هم عرض (مشروط به جبران) تعهدی است که به شکل یک تعهد هم عرض (تعهد جبرانی) در یک معاهده دربردارنده تعهد ملتهای کاملهالوداد درج میگردد و دررابطه با هر مسئلهای که به توافق میان کشور ذینفع و کشور امتیازدهنده رسیده باشد، عنوان میگردد[۸].
ماده ۱۲ طرح مزبور درباره نحوه تأثیرگذاری این نوع تعهد مقرر مینماید: “چنانچه تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به جبران شده باشد، دولت ذینفع حق دستیابی به رفتار ملت کاملهالوداد را تنها به موجب اعطا جبران مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۹].”
۴-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط (مطلق)
مطابق با تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط، دولت معطی ملزم به اعطای هر نوع منفعتی به دولت ذینفع خواهد بود که داخل در حوزه تعهد است و به دولت ثالث اعطا شده است، بدون اینکه دولت ذینفع ملزم به دادن چیزی به عنوان جبران باشد.
ماده ۱۱ طرح پیش نویس کمیسون حقوق بینالملل این تعهد را تعریف و شناسایی نموده است[۱۰] و مهمترین مثال از کاربرد این نوع تعهد، تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت میباشد که اعطای رفتار ملت کاملهالوداد را حسب مورد، فوری و بدون قید و شرط مقرر میدارند[۱۱].
تعهد غیرمشروط به طرفین حقوق برابر اعطا می کند. اما لزوماً کشورها از منافع مادی برابر بهرهمند نمیشوند. برای کاهش چنین آثاری و برقراری اصل تقابل بر اساس آزادی قراردادها و حاکمیت اراده، دولتها رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط را تابع یکسری قیود و محدودیتها از قبیل تعیین مدت و اعطای امتیازات تعرفهای مینمایند. این قیود، ماهیت رفتار ملت کاملهالوداد را به رفتار ملت کاملهالوداد مشروط تبدیل نمیکند، زیرا همچنان دولت ذینفع برای قرارگرفتن در جایگاه ثالث، لازم نیست جبران یا مابهازایی به دولت معطی اعطا نماید.
واضح است که این قیود می بایست در موافقتنامه مربوطه درج شود و دولت متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد غیرمشروط در آینده نمی تواند به طور یکجانبه قیود دیگری را به طرف متعاهد ذینفع تحمیل نماید.
باتوجه به توضیحات راجع به انواع تعهدات رفتار ملت کامله الوداد می توان متذکر گردید که این تعهدات می تواند از نوع غیرمتقابل مشروط، غیرمتقابل غیرمشروط، متقابل مشروط یا متقابل غیرمشروط باشد.
بند دوم- تعهد رفتار ملی
در ادبیات حقوق بینالملل اصولاً تعهد رفتار ملی را در دو مفهوم کاملاً متفاوت میتوان مشاهده نمود که گاه از آنها به عنوان مفهوم کلاسیک و مفهوم نوین تعهد رفتار ملی نیز یاد میشود. منظور از تعهد رفتار ملی به عنوان یکی از تعهدات اصلی و بنیادین منع تبعیض در حوزه تجارت بینالملل که به عنوان بخشی از این تحقیق مطمح نظر است، مفهوم نوین رفتار ملی میباشد، اما برای شناخت جامع و مشخص از این تعهد در ذیل به هر دو مفهوم پرداخته میشود.
۱-۲- تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی (دکترین کالوو)
۱-۱-۲- مفهوم و ماهیت تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی
مفهوم کلاسیک استاندارد یا تعهد رفتار ملی بیان میدارد، به دلیل آنکه بیگانگان باید از قوانین محل اقامت اطاعت کنند و در واقع به شرایط محلی با همه منافع و مضرات تسلیم شدهاند، لذا تنها مجازند انتظار رفتار برابر با اتباع را از کشور پذیرنده داشته باشند[۱۲].
از آنجا که این استاندارد رفتاری بعدها توسط حقوقدان آرژانتینی کارلوس کالوو (Carlos calvo) در سال ۱۸۶۸ مورد تأیید و گسترش قرارگرفت و در اثر همین امر چالشهای بسیاری در گستره حقوق بینالملل ایجاد شد که کماکان هم ادامه دارد، لذا از این استاندارد به “دکترین کالوو” هم یاد میشود. همچنین دکترین کالوو مبتنی بر دو اصل است: نخست آنکه بنابر اصل حاکمیت سرزمینی، هر دولت حاکم حق دارد نظام اقتصادی خاص خود را به دور از مداخلات و تحمیلات خارجی مورد تجدید نظر قرار دهد. دیگر آنکه مطابق اصل برابری حاکمیت ملتها، بیگانگان نباید از حقوق و مزایایی بیشتر از آنچه به اتباع خود کشور تعلق میگیرد، برخوردار گردند[۱۳].
این دیدگاه کالوو شرایط را برای بروز هر نوع واکنش غیرمنتظرهای علیه بیگانگان از سوی قانون داخلی کشورها فراهم کرد.
همچنین دکترین کالوو این نظریه را بیان میداشت که بیگانگان برای احقاق حقوق خود باید منحصراً به دادگاههای ملی دولت میزبان مراجعه کرده و حق ندارند، در این رابطه به نهاد حمایت دیپلماتیک به وسیله دولت متبوعشان متوسل شده یا در برابر دیوانهای بینالمللی مبادرت به طرح دعوی نمایند. ایجاد این مفهوم از رفتار ملی مبتنی بر زور و تهدید دولتهای صادر کننده سرمایه است که از طریق این سیاست نظرات خود در حقوق بینالملل را بر دولتهای خارجی تحمیل میکردند[۱۴].
با هرچه بیشتر طرفدار پیدا کردن این دکترین در کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی، این کشورها به هنگام انعقاد قرارداد با اتباع خارجی به ویژه در زمینه سرمایهگذاری خارجی با استناد به این دکترین، شرطی را تحت عنوان “انصراف از حمایت دیپلماتیک” یا “شرط کالوو” در قرارداد درج میکردند و بنابر آن حق اتباع خارجی در استفاده از حمایت دیپلماتیک دولت متبوعشان را سلب مینمودند.
این شرط تصریح می کند که تمامی اختلافات طرفین باید منحصراً از طریق توسل به قانون داخلی دولت میزبان حل و فصل گردد. با تبعه خارجی همانند تبعه دولت طرف قرارداد (دولت محل اقامت تبعه خارجی) رفتار میشود و کلیه موارد اقامه دعوای بینالمللی کان لم یکن تلقی میگردد[۱۵]. هدف از ایجاد چنین شرطی نیز جلوگیری از سوء استفاده از حمایت دیپلماتیک بوده است. بنابراین شرط کالوو در ایجاد شرایط برابر میان اتباع داخلی و خارجی مکمل دکترین کالوو میباشد.
ذکر این نکته لازم است که در تئوری رفتار ملی بعضی از نابرابریها مجاز است. “به عنوان مثال، ضرورتی ندارد که اتباع بیگانه از حقوق سیاسی برخوردار باشند، میتوان در قوانین محدودیتهایی را برای استخدام آنان در برخی مشاغل در نظر گرفت یا در دسترسی به محاکم به پرداخت تأمین هزینه های دادرسی مجبور شوند و این امر به منزله تعارض با معیار رفتار ملی برابر نیست، چرا که این امور مربوط به مصالح ملی و اعمال حاکمیت است و برابری کامل بیگانگان با اتباع ممکن است استقلال کشور را در ابعاد مختلف مخدوش سازد[۱۶].”
۳۱- محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق معاهدات بین المللی، (گنج دانش، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۵)، ص ۱۳۹٫
۳۲- فریدهالسادت چاوشی، پیشین، صص ۲۹ و ۶۸
۳۳- موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)، موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات (GATS)و موافقتنامه راجع به جنبه های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت معنوی (TRIPS)، موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت هستند.
۳۴- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 13.
۳۵- Yearbook of the International Law of Commission, op.cit, p 39.
۳۶- Condition of Compensation
۳۷- Ustor Endre, “Most favoured Nation clause”, in Ecncylopedia of public International Law, vol. 8, 1958, p 412.
نقل از فریدهالسادات چاوشی، پیشین، ص ۵۴٫
۳۸- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 2:1(f).
۳۹- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 12.
۴۰- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 11.
۴۱- ماده ۱ موافقتنامه گات، ماده ۲ موافقتنامه گاتس و ماده ۴ موافقتنامه تریپس.
۴۲- Ian Brownlie, Principles of Public International Law, (Oxford University Press, 5th ed, 1998), p 526.
۴۳- محمدعلی موحد، درسهایی از داوریهای نفتی: ملی کردن و غرامت، (نشر کارنامه، تهران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴)، صص ۶۰ و ۶۱٫
و احمدعلی قاسمیشوب، “نگاهی به جایگاه بیگانگان در حقوق بینالملل با تأکیدی بر اسناد بینالمللی حقوق بشر”، مجله حقوقی بینالمللی، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۸۳، ص ۱۳۱، قابل دسترس در www.noormags.com
۴۴- بهآذین حسیبی، پیشین، صص ۴۸ و ۴۹٫
۴۵- Andreas Roth, the minimum standard of international law Applied to Aliens, (leiden, A. W. Sigthoff, 1949), p 87,
نقل از همان، ص ۴۹٫