رابطه مذهب با بهزیستی روانشناختی
رابطه مذهب با بهزیستی روانشناختی :
بر اساس الگوی بهزیستی روانشناختی ریف و کیز[1]سازه بهزیستی روانشناختی از شش عامل :زندگی هدفمند، رابطه مثبت با دیگران، رشد شخصی ،پذیرش خود، خود مختاری و تسلط بر محیط، تشکیل میشود .از این منظر شاخص سلامتی به عنوان نداشتن بیماری تعریف نمی شود به طوری که به جای تأکید بر بد یا بیمار بودن بر خوب بودن تأکید می شود (ریف،1995).
بنابر این ویژگیهایی مانند سازش یافتگی ،شادمانی،اعتماد به خود ، و ویژگیهای مثبتی از این دست نشان دهنده سلامتی و بهزیستی روانشناختی است. در این حالت است که مذهب می تواند به عنوان یک اصل وحدت بخش و یک نیروی عظیم برای سلامتی روان مفید و کمک کننده باشد .چنان که سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی ، روانی ،اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم، یعنی بعد معنوی را نیز در تحول و تکامل انسان مطرح می سازد .بدین ترتیب انتظار میرود مذهب و دستیابی به معنویت به عنوان بخش مهمی از زندگی بر ارتقای سلامت و بهزیستی مؤثر باشد (امیری،1384).
سلامت روان یکی از ابعاد سلامت در نظر گرفته می شود و بر طبق تعریف کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی عبارت است از حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم بیماری و ناتوانی و با تأکید برای آن که هیچ یک از این ابعاد بر دیگری الویت ندارد.روانشناسی بهداشت در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی وروانی آن قائل شده است. شیوه های مقابله ،توانائی های شناختی رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای رفاهی درونی و بیرونی فشار آور به کار می گیرد .یکی از شیوه هائی که اخیرأ روند رو به گسترش بوده است شیوه های مقابله مذهبی و معنوی است که موجب آرامش و سلامت فرد می شود . یافته های اخیر نشان می دهد از آنجائی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می توانند مقابله های بعدی را تسهیل کنند بنا براین به کار گیری آن برای اکثر افراد سلامت ساز است ( براون و تیمی[2]،2009).
علاوه بر این، نظریات ارائه شده در این زمینه از قبیل تأثیر ایمان در درمان اضطراب، بازگشت انسان به گرایش دینی در زندگی برای درمان بیماریهای روانی ، انسان متدین و عدم ابتلاء به بیماریهای روانی، عظمت و لذت ایمان در زندگی فردی و حتی اینکه تنها راه درمان افراد در زمینه از هم پاشیدگی اخلاقی را بازگشت به دین می دانند هم حاکی از اثر معنوی ایمان و مذهب در سلامت انسان می باشد . (تروینو[3] ،2009)
همچنین با مطالعه ای که توسط. بیرمن و الکس[4]انجام گرفت نشان دادکه رویکرد دینی تنها پیش بینی کننده سلامت روانشناختی بوده است به این صورت که رویکرد مذهبی درونی با سطح بالا تر سلامتی و رویکرد مذهبی پایین با سطح سلامتی و رویکرد روانشناختی پایین تر ارتباط دارد. تحقیقات آنها نشان میدهد که فراوانی فعالیت های مذهبی فردی شاخص تعیین کنندهای در واریانس علائم افسردگی، اضطراب و احترام به نفس بوده است و حضور در کلیسا شخص را در مقابل خود کشی محافظت میکند(بیرمن وآلکس،2006).
بر اساس مطالعات انجام شده نگرش مذهبی می تواند در زندگی شخص بسیار مؤثر باشد و به میزان بسیار زیادی در زندگی زناشوئی و ارتباطات آنها با یکدیگر اثر می گذارد .مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائه دهنده سامانه باورها و ارزشها است که این ویژگی می تواند زندگی زناشوئی را متأثر سازد . همچنین علاوه بر رابطه دین با سلامت روانی و سازش یافتگی فردی ،غالبأ بر ارتباط مثبت دین با سازش یافتگی و سلامت روانی و رابطه منفی آن با اختلالات روانی تأکید شده است . و در ارتباط بین نگرش دینی ،سازش یافتگی با محیط کار و خود پنداره نشان داده شده است که نگرش دینی با خود پنداره رابطه مثبت دارد و به همسازی بیشتر در افراد منتهی می شود(هانلر[5]،2005) .
[1] - Ryff ,C.D. & Keyes,C.
[2] - Brown,P. & Tiemey,B.
[3] - Trevino,M.K.
[4] - Bierman,C. & Alex,D.
[5] - Hunler,O.S.
منشأ و طبیعت عزتنفس از چیست؟
منشأ و طبیعت عزتنفس
برای انسان هیچ حکم ارزشی مهمتر از داوری او در مورد نفس خویش نیست و ارزشیابی شخص از خویشتن قطعیترین عامل در روند رشد روانی اوست. این ارزشیابی تماماً به شیوه قضاوت آگاهانه و صریح، شفاهی یا کتبی، یا برشمردن صفات و توصیف حالات نیست بلکه به صورت احساس میباشد. احساسی که جدا کردن و شناسایی آن مشکل است زیرا پیوسته توسط انسان تجربه میشود و جزئی از هر احساس دیگر انسانی میباشد و در هر واکنش احساساتی دخیل است (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
هر احساس زاییده یک برآورد است و بازتاب یک ارزشیابی، سودمندی و یا زیانبخشی برخی از جنبههای حقیقت به حال انسان میباشد بنابراین تصویری که یک فرد از خویشتن دارد به طور ضمنی در همه واکنشهای ارزشی او تجلی میکند. هر نوع قضاوت این سؤال را پیش میآورد که «آیا به نفع من است یا به زیان من؟» و این خود به خود متضمننمایی از «من» است و تصویری از نفس را به دنبال خود میکشد
(مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
ارزشیابی شخص از خویشتن اثرات برجسته ای در جریان فکری، احساسات، تمایلات، ارزشها و هدفهای وی دارد و کلید فهم رفتار اوست. به منظور شناخت کیفیات روانی انسان و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان حرمت نفس و معیارهای قضاوت وی درباره خویشتن آگاهی یافت.
انسان تمایل به داشتن حرمت نفس را امری ضروری و الزامآور و اساسی میداند اعم از اینکه ضرورت را در وجود خود به وضوح شناسایی مینماید یا نه. نمیتواند منکر این واقعیت شود که ارزشیابی او از خویشتن اهمیت حیاتی دارد و به اندازه مسئله مرگ و زندگی مهم است. هیچکس نمیتواند نسبت به داوری خود درباره خویشتن بیتفاوت باشد زیرا طبیعت وی چنین اجازهای را نمیدهد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
انسان آنچنان مشتاق دنیا و نیازمند به داشتن نظر مثبت و مناسب درباره خویش است که امکان دارد در این راه حقیقت را نادیده انگارد، قضاوتش را تحریف و ذهن خود را تجزیه کند و احساسات نامناسب را سرکوب کند تا از رودررویی با حقایقی که ارزشیابی او را در مورد خویش خدشهدار میکند و به آن جهت منفی میدهد پرهیز نماید. انسانی که معیارهای نامعقولی را انتخاب کرده و پذیرفته است تا خود را براساس آنها قضاوت و ارزشیابی کند ممکن است آشکارا و بازشتی به سوی هدفهای مخربی سوق داده شود تا خود را قانع و مطمئن سازد که دارای فضایل و حرمت نفس است هر چند در واقع فاقد آن میباشد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
انسانی که دارای حرمت نفس نیست به میزان فقدان آن خود را مجبور به جعل و کسب نوع کاذب آن مینماید تا با توسل به تصویر دروغین و بدلی آن چهره خود را بیاراید و با این حس نومیدی و این باور که رودررویی با جهان، بدون برخورداری از حرمت نفس به منزله بیپناه کردن و خلع سلاح خویش است که نهایتاً منجر به تخریب نفس میگردد، خود را از نظر روانشناسایی به طریق باطل و بیراهه سوق میدهد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
حرمت نفس دارای دو جنبه وابسته به یکدیگر است، یکی حس سودمندی و دیگری حس ارزشمندی فرد و در معنی مجموع حس شرف نفس و حس اعتماد به نفس است که دلالت بر لیاقت شخص برای زیستن دارد.
نیاز انسان به حرمت نفس در نهاد آدمی غریزی است ولی فاقد علم مادرزادی برای برآوردن این نیاز و یا اطلاع از حرمت نفس میباشد و این رسالت و مسئولیت اوست که چنین معیارهایی را کشف نماید (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
سوالات مطرح در این مرحله از این قرارند که چرا انسان به حرمت نفس نیاز دارد؟ (تمایل به داشتن آن، دلیل بر نیاز نیست) و یا اینکه «موضوع حرمت نفس چگونه به بقای انسان مربوط میشود؟» و «شرایط احراز آن چیست؟» و «به چه دلیل نیروی انگیزشی آن تا این اندازه نیرومند است؟» اینها سوالاتی است که باید مورد توجه قرار گیرند.
دو حقیقت در مورد نهاد بشر وجود دارد که کلید پاسخ به این سوالات است: اول آنکه قوه استدلال وسیله اساسی برای بقای انسان است، دوم آنکه به کارگیری قوای ذهنی و عقلانی انسان امری است اختیاری، یعنی در قلمرو ادراک انسانی و ضمیر آگاه او به طور خودمختار عمل میکند (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
اغلب مردم نقش و اهمیت نیروی استدلال خودرا در امر زیستن شناسایی نمیکنند ولی از زمانی که کودک نیروی خودآگاهی را کسب میکند ولو به نحو ضمنی به طور اجتنابناپذیر و به حکم اجبار هوشیار میشود؛ یعنی آگاهی، وسیله اساسی وی در برخورد با واقعیات است و هیچ راه و روشی جهت زیستن بدون این آگاهی برای او امکانپذیر نیست و بهزیستی او بستگی به میزان سودمندی عملکرد ذهن او دارد. یک مثال در سطح خیلی ابتدایی و پایین میتوان عنوان کرد که در آن هیچکس نمیتواند منکر اهمیت استدلال بشود. مثلاً اگر کسی خود را «بیعقل» یا «احمق» بداند ضرورتاً آن را بازتاب تخریب کننده عدم توانایی خود در برخورد با واقعیات خواهد دانست
(مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
از زمانی که کودک توان درک و فهم کسب میکند به طور روزافزون به نحو ضمنی و ناواضح از مسئولیت خود در تنظیم رفتار خویش آگاه میشود. برای حفظ آگاهی خود در حد ادراک و فهم عمیق باید از راه نیل به هدفهای گوناگون کوشش فکری نماید و نیز این توان را حاصل کند که بین حالت تمرکز فکری و حالت سردرگمی تمیز قائل شود و یکی را در مقابل دیگری انتخاب کند (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
اعتماد به نفس، احساس سودمندی
واقعیت مرتباً انسان را در سر چند راهی قرار میدهد که ناگریز باید یکی از چند راه را انتخاب نماید یعنی انتخاب اعمال و هدف و انتخاب از بین شقوق مختلف، خوشبختی انسان در گرو انتخاب صحیح و برگزیدن راه درست است؛ درستی در استدلالات و درستی در انتخاب. ولی در عین حال نمیتواند پای خود را از محدوده امکانات طبیعی خویش بیرون بگذارد و انتظار داشته باشد که بحرالعلوم، عقل کل و خطاناپذیر باشد. چیزی که بدان نیاز دارد همان است که در حیطه توان وی قرار دارد، یعنی این عقیده که شیوه او در انتخاب و اتخاذ تصمیمات و روش ویژه وی در استفاده از آگاهی صحیح باشد. صحیح در اصول و مناسب با واقعیات (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
یک موجود زنده که آگاهی او به طور خودکار عمل میکند با چنین مسئلهای روبرو نیست و نمیتواند ارزشمندی عملکرد ذهنی خود را مورد سؤال قرار دهد. ولی در مورد انسان که آگاهی او اختیاری است هیچ چیز حیاتیتر از این نیست.
انسان تنها موجود زندهای است که میتواند وسیله حیات و بقا یعنی نیروی تفکر خود را مردود و یا تخریب و یا به دشمن تسلیم کند. او تنها موجود زندهای است که میتواند به وسیله تمرین و تربیت، نیروی عقلانی خویش را مساعد و شایسته زیستن نماید و این مسئولیت عمده او در طریق زندگی است. روشی را که انسان در برخورد با این موضوع انتخاب میکند از نظر روانشناسی بارزترین حقیقت در مورد نفس اوست زیرا در تار و پود وجود او به عنوان یک موجود زیستی قرار دارد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
هر چه انسان بیشتر خود را به شناخت متعهد بداند، به همان اندازه وظیفه اصلی ضمیر هشیار او آگاه و بیدار میشود. یعنی درک و فهم و در معنی آن، عمل ذهنی که بوسیله انتخاب خود او برانگیخته شده و به سوی سودمندی در شناخت سوق داده میشود. بالعکس هر چه انسان در بیدار و هشیار ساختن هدف تنظیم کننده عمل خودآگاهی دچار شکست شود یا از آن امتناع نماید به همان میزان از کوشش ذهن و مسئولیت استدلال به دور میماند و نتیجه آن ناسودمند کردن نیروی شناخت است (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
اساسیترین انتخاب آن انتخابی است که مستقیماً در قلمرو اختیار قرار دارد: فکر کردن یا فکر نکردن و تمرکز یا تعلیق ذهن. این انتخاب در سه شق اساسی معرفشناسی روانی موجود است؛ شقوقی در قالب اصلی جریان عملکرد شناختی او. این شقوق مواضعی را که استدلال، فهم و واقعیت در ذهن انسان اشغال مینماید منعکس میسازند (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
1- انسان میتواند یک تمرکز فکری بسیار قوی را در ذهن خود فعال سازد و آن را پایدار و مستمر بدارد؛ با این هدف که فهم خود را به میزان مطلوبی از دقت و روشنی برساند و یا بالعکس آن را در سطح تیرهای از حالت منفعل، بدون قوه تمیز و بیارادگی و بیهدفی ذهنی نگاه دارد.
2- انسان میتواند بین عقل و احساس، تمایز و تفاوت قائل شود و بگذارد که قضاوت او از عقل و نه از احساسات او پیروی نماید. یا در عوض در زیر فشار احساسات (تمایلات و یا ترسهای خود) عقل خود را به حالت تعلیق درآورد و ذهن خود را تسلیم انگیزههایی نماید که نسبت به ارزشیابی آنها بیتفاوت و بیقید است (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
3- انسان میتواند تحلیل مستقلی از میزان صحت و سقم هر ادعا و یا درجه درستی یا نادرستی هر موضوع نماید و یا حالت منفعلانه و غیرمنتقدانهای در برخورد با عقاید و بیانات دیگران اختیار کند و قضاوت آنها را جایگزین تشخیص و قضاوت خود نماید.
به هرمیزان که انسان سیرتاً در این موضوعات انتخاب صحیح داشته باشد به همان اندازه احساس کنترل بر هستی خود مینماید؛ کنترل ذهن به نحوی که در عین حال با واقعیت مناسب و در صلح و سازش باشد اعتماد به نفس عبارت است از اعتماد به ذهن انسان در رابطه با اعتبار ابزار شناخت (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
این اعتماد الزاماً انسان را از خطا مصون نمیدارد به این معنی نیست که فرد هیچگاه اشتباه نمیکند بلکه بر این عقیده استوار است که انسان شایستگی تفکر، قضاوت و دانستن را دارد (دانستن به معنی جبران خطاها). و نیز انسان اصولاً واجد لیاقت است و بدون چون و چرا ملزم است که در رابطه اصیل، شرافتمندانه و تحریف نشدهای با ظرفیت کامل خود و تا آنجا که نیروهای اختیاری او اجازه میدهند باشد. علاوه بر این عالم و معتقد بر این باشد که هیچ چیز پرارجحتر و ارزشمندتر از واقعیت نیست و بالاترین توجه و احترام باید به سوی واقعیت باشد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
نوع اساسی واصلی اعتماد به نفس باید از نوع سطحی و مقطعی آن تمیز داده شود زیرا نوع اخیر فقط حس سودمندی انسان در یک زمینه خاص و یک منظور ویژه را شامل میشود. حال آنکه اعتماد به نفس اساسی، متوجه علم شخص در یک زمینه خاص و یا مهارت در کار معینی نیست بلکه متوجه اعتماد به نفس به معنی آن درعلم معرفتشناسی روان است که شامل برخورداری از یک روح قضاوت کلی به صورت ضمنی و غیرواضح و لزوماً آگاهانه و یک سیرت و صفت انسانی در برخورد با حقایق، واقعیات و تلاش و مبارزه در این راستاست. انسان به چنین اعتماد به نفسی نیاز دارد زیرا شک در کارآیی آنچه سرمایه بقای اوست در حکم فلج کردن، متوقف کردن و تسلیم به اضطراب و محکومیت، به درماندگی و بیچارگی است که منجر به عدم صلاحیت و شایستگی او برای زیستن میگردد (مترجم: هاشمی، جمال، 1376).
نقدی بر مکتب خانه های آخوند باجی
نقدی بر مکتب خانه های آخوند باجی:
این مکتب خانه ها به هیچ وجه با ویژگی جسمی و عاطفی و توانایی های یادگیری کودک همخوانی نداشت. می دانیم که نیاز به حرکت های جسمی و بازی در این دوره از ویژگی های خاص کودکان است و از این لحاظ است که برخی گفته اند بازی تفکر کودک است. ولی در مکتب خانه ها بازی و حرکت های جسمانی، رفتار ناشایستی تلقی می شد که سزاوار مجازات بود. از ورزش، نقاشی، سرود و … نه تنها خبری نبود اگر هم کسی دست به چنین کاری می زد تنبیه می شد.
«امروز در برخورد با آموزش در این مکتب خانه ها دو دید متفاوت وجود دارد: گروهی این نوع آموزش را دربست پذیرفته و در آن چندان به چون و چرا نمی پردازند و هر آن چه را که در آن مکتب خانه ها بود، بجا و طبیعی می دانند. استدلال این گروه این است که در این مکتب خانه ها به شاگردان سجایای اخلاقی نیکو و اصول دینی آموخته می شد که متأسفانه بسیاری از کودکان امروزی فاقد آنند و در تبیین چگونگی آموزش و سخت گیری ها و عدم توجه به ویژگی های جسمی و روحی کودکان و نیازهای آنان می گویند که علت این بی توجهی ها و نبودن امکانات آموزشی و وسائل بازی و غیره را باید در اوضاع اجتماعی حاکم بر جامعه جست و جو کرده و در مقابل از زحمات و بالاتر از آن، ایمان و علاقه ی معلمان و مربیان گذشته به شغل شان را، که بدون مبالغه نسبت به روزگار حاضر در حد اعلای خود بوده است، بستائیم و در این مجموعه از آنان به نیکی و خیر یاد کنیم».
گروه دیگر هم شیوه های گذشته را هدف تیر انتقاد قرار داده و گاهی مکتب خانه ها را به محبس تشبیه کرده اند. هر چند مکتب خانه های آخوند باجی دارای محاسن و معایبی بود؛ اما شواهد تاریخی نشان می دهد که کاستی ها و عیب های آن ها به مراتب بیش از محاسن شان بود که بیزاری از مکتب و بی سوادی توده ی عظیمی از مردم از جمله نتایج آن بوده است.
اما از جمله محاسن مکتب خانه ها می توان به تأکید در پرورش اخلاق نیکو و توجه به سنت ها و اعتقادات مردم، از نظر هدف تربیتی و اجتماعی و هنجارهای آن و به کارگیری شیوه ی انفرادی در آموزش و توجه به تفاوت های فردی این مکتب خانه ها اشاره کرد. (منبع: کتاب حوزه شماره 150)
پایان نامه ارشد: مدیریت و برنامه ریزی توسعه گردشگری در بوشهر با تاکید بر توریسم ساحلی
فهرست عناوین
چکیده 1
فصل اول 2
کلیات پژوهش 2
مقدمه 3
1-1 بیان مساله 5
1-2 اهمیت و ضرورت تحقیق 6
1-3 اهداف تحقیق 6
1-3-1 هدف اصلی 6
1-3-2 اهداف فرعی 6
1-4 پیشینه پژوهش 7
1-5 سوالات تحقیق 8
1-6 فرضیات تحقیق 8
1-7 روش تحقیق 9
1-7-1 تحقیق از نظر هدف 9
1-7-2 تحقیق از نظر نوع 9
1-8 روش گردآوری اطلاعات 9
1-9 قلمرو تحقیق 10
1-10 جامعه و نمونه آماری 10
1-10-1 جامعه آماری 10
1-10-2 نمونه آماری 10
فصل دوم 11
مبانی نظری پژوهش 11
2-1 اهمیت گردشگری 12
2-2 تاریخچه گردشگری 12
2-3 تعریف واژگان 13
2-3-1 تعاریف فنی گردشگری 14
2-4 انواع گردشگری 15
2-5 گونه شناسی گردشگران 16
2-6 عناصر صنعت گردشگری 18
2-7 آثار گردشگری 19
2-8 عوامل بروز آثار گردشگری 20
2-9 فرهنگ وگردشگری 21
2-10 منشور بین المللی گردشگری فرهنگی 22
2-11 اهداف گردشگران 23
2-12 مدیریت بازاریابی گردشگری 23
2-13 بخش بندی بازارگردشگری 25
2-14 پژوهش در گردشگری 25
2-15 گردشگری در قرن بیست و یکم 28
2-16 برنامه ریزی گردشگری 29
2-17 برنامه ریزی استراتژیک گردشگری 30
2-18 برنامه ریزی گردشگری در ایرانونمونه هایی از سایر کشورها 32
2-19 برنامه ریزی گردشگری در ایران 34
2-20 تجربه کشورهای خارجی در زمینه مدیریت و برنامه ریزی گردشگری 37
2-21 پیشنهادات برای بهبود عمومی برنامه ریزی گردشگری در ایران 41
2-22 تعریف گردشگری ساحلی 42
2-23 انواع گردشگری ساحلی 43
فصل سوم 45
معرفی منطقه مورد مطالعه 45
3-1 معرفی استان بوشهر 48
3-2 معرفی شهرهای اصلی استان بوشهر 52
3-2-1 شهرستانبوشهر–بندربوشهر 52
3-2-2 شهرستانهای کنگان و جم- بندر کنگان و شهر جم 54
3-2-3 شهرستانهای دیر، گناوه، دیلم 55
3-2-4 شهرستانهای دشتستان، دشتی، تنگستان 55
3-3 ویژگیهای جمعیتی استان بوشهر 60
3-4 جغرافیای سیاسی استان بوشهر 61
3-5 آب و هوا 61
3-5-1 چشمه ها 62
3-5-2 جنگل ها و مراتع 63
3-5-3 مراتع 63
3-5-4 چشم اندازهای کوهپایه ای 64
3-5-5 بادهای محلی 64
3-6 جغرافیای اقتصادی استان بوشهر 65
3-6-1 وضعیت و جایگاه صنعت استان 65
3-6-2 روند تغییرات سیرتوسعه صنعتی استان بوشهر 66
3-6-3 وضع موجود محورهای توسعه صنعتی 68
3-7 هنرهای سنتی 68
3-8 جاذبه های گردشگری استان بوشهر 69
3-9 جاذبههای اجتماعی استان بوشهر 71
3-9-1 بنای گور دختر تنگارم 72
3-9-2 قلعه خورموج 72
3-9-3 بندر سیراف 73
3-9-4 قلعه نصوری 73
3-9-5 قلعه هلندی ها جزیرهخارک 74
3-9-6 عمارت ملک و پارک ساحلی آب شیرین کن بوشهر 74
3-10 گردشگری ساحلی در ایران 74
3-11 گردشگری ساحلی در استان بوشهر 76
3-12 مشکلات گردشگری ساحلی استان بوشهر 76
3-13 راهکارهای توسعه گردشگری ساحلی استان 77
3-14 ایجاد دهکده های گردشگری ساحلی در استان بوشهر 79
فصل چهارم 81
یافته های تحقیق 81
مقدمه 82
4-1 سن پاسخگویان 83
4-2 جنس پاسخگویان 84
4-3 میزان تحصیلات پاسخگویان 84
4-4 وضعیت اشتغال پاسخگویان 85
4-5 تحلیلرضایتگردشگران اززیر ساخت ها و مجتمع هایگردشگری استان بوشهر 88
4-5-1 میزانرضایتازامکاناتتبلیغیوراهنمایی 88
4-5-2 میزانرضایتازامکاناترفاهیواقامتی 89
4-5-3 میزانرضایتازامکاناتدسترسیوحملونقل 89
4-5-4 میزانرضایتازامکاناتبهداشتی- درمانی 89
4-5-5 میزانرضایتازپاکیزگیمکانهایگردشگری 90
4-5-6 میزانرضایتازنحوهمدیریتمکانهایگردشگری استان بوشهر 90
4-6 تجزیه و تحلیل داده ها در مدلSWOT 90
4-6-1 ماتریس قوتها،ضعفها،فرصتها وتهدیدها (SWOT) 92
4-6-1-1 ماتریس ارزیابی عوامل داخلی(IFE) 93
4-6-1-2 ماتریس ارزیابی عوامل خارجی 1(EFE) 95
4-6-2 راهبردهای طبقهبندی شده 97
4-7 نمودار راهبردی روش سوات 100
4-8 مهمترین موارد نظرسنجی 100
فصل پنجم 101
بررسی فرضیات ، نتیجه گیری و پیشنهادات 101
5-1 مقدمه 102
5-2 نتایج آزمون فرضیات 102
5-2-1 آزمون فرضیه اول 103
5-2-2 آزمون فرضیه دوم 105
5-2-3 آزمون فرضیه سوم 106
5-3 نتیجه گیری 107
5-4 پیشنهادات 107
5-4-1 پیشنهادات در سطح ملی 108
5-4-2 پیشنهاداتی در سطح استانی 108
5-4-3 پیشنهادات مطالعاتی برای تحقیقات آینده 109
5-5 طراحی سایت پلان گردشگری و ورزشهای ساحلی 110
منابع 113
فهرست جدول ها
جدول 3-1 : خانوار و جمعیت استان بوشهر به تفکیک جنس در سال 1390 59
جدول 3-3 : فهرست امکانات و زیرساخت های گردشگری در استان بوشهر 79
جدول 4-1: توزیع پاسخگویان بر حسب سن 83
جدول 4-2: توزیع پاسخگویان بر حسب جنس 84
جدول 4-3: توزیع پاسخگویان بر حسب میزان تحصیلات 84
جدول 4-4: توزیع پاسخگویان بر حسب وضعیت اشتغال 85
جدول4-5- توزیع فراوانی و درصد فراوانی پاسخ آزمودنی ها به سؤال: ( استان بوشهر به چه میزان از توانمندی های مربوط به گردشگری های ساحلی، آبی و تابستانی(قایقرانی، شنا و شیرجه و غواصی، والیبال و فوتسال ساحلی و موج سواری و دیگر جاذبه های مرتبط با آن..) برخوردار است؟ 85
جدول4-7 توزیع فراوانی و درصد فراوانی پاسخ آزمودنی ها به سؤال: استان بوشهر به چه میزان از توانمندی های مربوط به ورزش های آبی برخوردار است؟ 86
جدول4-10 توزیع فراوانی و درصد فراوانی پاسخ آزمودنی ها به سؤال : استان بوشهر به چه میزان از توانمندی های مربوط به بیابان گردی و کویر نوردی برخوردار است؟ 88
جدول 4-11- میزان رضایت گردشگران از امکانات تبلیغی و راهنمایی 88
جدول 4-12- میزان رضایت گردشگران از امکانات رفاهی و اقامتی استان بوشهر 89
جدول 4-13- میزان رضایت گردشگران از امکانات دسترسی و حمل و نقل 89
جدول 4-14- میزان رضایت گردشگران از امکانات بهداشتی 90
جدول 4-15- میزان رضایت گردشگران از پاکیزگی مکانهای گردشگری استان بوشهر 90
جدول 4-16- میزان رضایت گردشگران از نحوه مدیریت مکانهای گردشگری 90
جدول 4-17- آلفای کرونباخ 91
جدول4-18- ماتریسقوتها،ضعفها، فرصتها و تهدیدها (SWOT) 92
جدول 4-19- ماتریس ارزیابی عوامل داخلی نقاط قوت و ضعف (IFE) مدیریت گردشگری استان بوشهر 94
جدول 4-20- ماتریس ارزیابی عوامل خارجی(EFE) مدیریت گردشگری استان بوشهر 96
جدول 4-21- استراتژیهای تدوین شده در راستای توسعه گردشگری دریایی در استان بوشهر با استفاده از ماتریس عوامل داخلی و خارجی 97
جدول 5-1 نتایج ازمون تک متغیره t 104
جدول 5-2 رابطه بین میزان درآمد با تمایل به مشارکت 104
جدول 5-3 رابطه همبستگی بین توسعه توریسم ساحلی استان بوشهر و ایجاد مجتمع های گردشگری 105
جدول 5-4 تحلیل واریانس رگرسیون(ANOVA) 106
جدول 5-5 رابطه همبستگی بین مدیریت گردشگری و توسعه ورزش های آبی استان بوشهر 107
فهرست شکل ها
شکل4-1-توزیع فراوانی و درصد فراوانی نمونه های آماری 83
تصویر 5-1 : نمای ماهواره ای از محل سایت پلان پیشنهادی 111
تصویر 5-2 : سایت پلان پیشنهادی به تفکیک 112
فهرست نقشه ها
نقشه 3-1 : موقعیت جغرافیایی استان بوشهر در کشور 46
نقشه 3-2 : استان بوشهر به تفکیک شهرستان ها 47
چکیده
مناطق ساحلی از پربارترین وپویاترین منابع اکولوژیکی وبستر فعالیت های عظیم اقتصادی واجتماعی در جهان به شمار می روند. منابع ارزشمند اکولوژیکی، تنوع زیستی وذخایر سرشار نفت وگاز وفعالیت های عظیم اقتصادی این مناطق را به یکی از حساس ترین وارزشمندترین مناطق در جهان تبدیل نموده است.به دنبال افزایش جمعیت و فشار بر روی منابع طبیعی، مسئله توریسم و گردشگری نیز اثرات نامطلوبی بر محیط زیست برجای می گذارد. مسائلی از قبیل فرسایش خاک، تغییرات خط ساحلی، نابودی زیستگاههای ساحلی، خشک شدگی یا آلودگی آبهای زیرزمینی و به خطر افتادن بهداشت و سلامتی ناشی از شبکه های ناکافی دفع زباله و فاضلاب، جوامع انسانی را تهدید می کند. اما بهترین راه برای حل این مشکلات، توسعه پایدارگردشگری ساحلی است.در این میان استان بوشهر با دارا بودن بیش از 700 کیلومتر مرز دریایی یکی از مناسب ترین مناطق کشور جهت توسعه گردشگری ساحلی و ورزش های آبی می باشد. اما عدم سرمایه گذاری های مناسب و وجود کمبودهای فراوان در این زمینه سبب شده است تا با انتخاب این موضوع در این پژوهش به بررسی زمینه های توسعه گردشگری ساحلی و ورزش های آبی در استان بوشهر پرداخته و در پایان بتوانیم با طراحی سایت پلانی مناسب به رونق گردشگری ساحلی در این استان کمک کنیم .نوع تحقیق کاربردی ، بر مبنای روش swot و روش آن اسنادی ، میدانی بوده است. نتایج بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان داد بین مدیریت و برنامه ریزی مطلوب گردشگری با توسعه توریسم ساحلی و ورزشهای آبی و همچنین ایجاد سایت پلان های گردشگری در استان بوشهر ارتباط معناداری وجود دارد.
واژگان کلیدی : مدیریت و برنامه ریزی ، گردشگری دریایی و ساحلی ، استان بوشهر
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
گردشگری ساحلی از قدیمیترین انواع گردشگری بوده و سابقه برخی از گردشگاههای ساحلی در جهان ، به قرن 19 میلادی باز میگردد. اما نکته قابل تامل در این میان ، تغییر ذائقه و تنوع طلبی گردشگران ساحلی در دهه های اخیر است. در حالی که در گذشته گردشگران تنها بر تماشای سواحل دریا به این گردشگاهها مراجعه مینمودند ، امروزه آنها به دنبال اقامت در سواحل دریا و انجام فعالیتهای ورزشی ، تفریحی ، فرهنگی و تفریحات خاص این فضاها هستند.(آقاجانی،1390، 15)
گردشگری ساحلی به مجموعه فعالیتهای تفریحی، ورزشی و سرگرمی که توسط گردشگران در محدوده سواحل انجام میگیرد ، گفته می شود. این گردشگری شباهتهایی با گردشگری دریایی داشته و گاهی نیز با همین عنوان تعریف میشود اما باید در نظر داشت ، گردشگری ساحلی از نظر ماهیت متفاوت است. بدین ترتیب که نوع فعالیتهای تفریحی صورت گرفته در گردشگری دریایی ، بیشتر در آبهای عمیق و دور از خشکی انجام می گیرد و نیازمند تجهیزات ، امکانات و آموزشهای ویژه است. تفریحاتی چون غواصی ، سفر دریایی ، جت اسکی و … در آبهای عمیق از عمده ترین جذابیتهای گردشگری دریایی هستند.
از میان تمامی فعالیتهایی که در مناطق ساحلی و دریاها در جهان انجام می گیرند ، هیچ کدام از نظر گستردگی و تنوع، به اندازه مبحث گردشگری و تفریحات ساحلی مطرح نیست. به دلیل طبیعت پویای این بخش و تقاضای رو به رشد آن ، اغلب طرحهای مربوطه را در زمره طرحهای ملی و منطقه ای قرار داده و سبب شده اند تا سرمایه گذاریهای قابل توجهی در جهت فراهم نمودن زیرساختها و ایجاد تسهیلات در این زمینه صورت بگیرد.(منصور،1390، 15)
در این میان کشور ما با داشتن شهرها و بنادر ساحلی و جزایری چون قشم ، کیش در جنوب ایران و شهرها و بنادر شمالی ایران هنوز در میان کشورهای فعال در زمینه گردشگری ساحلی٬ جایگاهی را کسب نکرده است. و این در شرایطی است که کشورهای حاشیه خلیج فارس با این که از امکانات طبیعی کافی برای رونق گردشگری ساحلی بهره های نبرده اند اما با ساخت جزایر مصنوعی و تسهیلات متنوع اقدام به توسعه این گردشگری و در آمدزایی در این بخش کرده اند. کارشناسان گردشگری برگزاری تورهای غواصی، تورهای دیدن از تخمگذاری لاکپشت های عظیم الجثه، برگزاری مسابقات والیبال ساحلی و ورزشهای آبی در سواحل کشور، فروش صنایع دستی، پرواز بادبادکها، جشنواره های ساخت مجسمه های شنی و نقاشی غروب دریا، ماهیگیری، جشنهای ملی و …. را از جمله اقداماتی عنوان می کنند که میتواند در رونق گردشگری ساحلی کشورمان موثر باشد.همچنین حضور در نمایشگاههای بزرگ گردشگری و تفریحی که در کشورهای مختلف برگزار میشود، تصویری مناسب از جایگاه واقعی ایران در این صنعت را به جهانیان عرضه خواهد نمود. از سوی دیگر مسوولان و دست اندرکاران گردشگری کشور نیز میتوانند ضمن اتخاذ سیاستهای حمایتی، سرمایه گذاران داخلی و خارجی را جهت فعالیت در این بخش ترغیب نمایند. شناسایی الگوهای موفق در دنیا و چگونگی استفاده آنها از جاذبه گردشگری ساحلی نیز میتواند راهها و ایدههای مناسبی را برای موفقیت در این حوزه ارایه نماید.توسعه گردشگری ساحلی و تفریحات مربوط به آن به طور مستقیم و غیرمستقیم در رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی ساکنان این مناطق اثرگذار خواهد بود. در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت که توسعه این صنعت به عاملی مخرب و تهدیدکننده برای هویت، محیط و میراث طبیعی، تاریخی و فرهنگی ساکنان محلی سواحل تبدیل نشود. مراکز اقامتی ساحلی سالم، محیطی ایمن و لذتبخش و آب پاک و همچنین آبزیان و منابع دریایی (ماهیها، نرمتنان، تپه های مرجانی و تالابها) از موارد تاثیرگذاری است که برای داشتن گردشگری ساحلی موفق مورد توجه میباشد.(حناچی،1390، 60)
متن کامل :
دانلود پایان نامه ارشد مدیریت و برنامه ریزی توسعه گردشگری در بوشهر با تاکید بر توریسم ساحلی (ورزشهای آبی و طراحی سایت پلان گردشگری)
پژوهش (پایان نامه) : نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم
متن کامل :
دانلود پایان نامه : پایان نامه نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم
تبیین کجروی
ماهیت و محتوای کجروی از گذشته تا کنون و از جامعه به جامعه دیگر متفاوت است، بدینگونه علل و عوامل کجروی هم متفاوت و متعدد می باشد. در مجموع هیچیک از نظریه های مطرح شده نمی تواند علت کامل و لازم انحراف را مطرح نماید اما این نظریه ها در ترکیب با یکدیگر بهتر می توانند در فهم علت یا علل کجروی موثر باشند. تبیین های متعددی از نقطه نظر زیست شناسی و روانشناختی و جامعه شناختی انحراف مطرح شده است.
بند دوم- تبیین زیست شناسی انحرافات (تبیین جسمانی)
برخی از انسان شناسان عوامل زیست شناختی را عوامل ارتکاب جرم و رفتار انحرافی می دانند آنها معتقدند رفتار انحرافی متاثر از نقایص جسمانی و کروموزمی می باشد. از این نقطه نظر دیدگاههای صاحب نظرانی چون سزارلومبرز و ویلیام شلدون و غیره مطرح می باشد.
«لومبرزو می نویسد که فرد مجرم از نظر جسمانی از افراد طبیعی عقب مانده تر است و ممکن است از نظر جسمانی بیش از آنکه معاصرانش شبیه باشد به اجداد قبل تاریخ شباهت داشته باشد»[1]
«ویلیام شلدون[2] انسانها را در سه دسته جسمانی قرار داد. اندومرف (چاق و خپل) مزومرف (عضلانی و ورزشکار) اکتومرف (لاغر و استخوانی) و معتقد بود که نوع مزومرف یا فرد عضلانی و ورزشکار بیشتر به افراد جانی و منحرف شبیه می باشند.»[3]
بند سوم- تبیین زیست شناختی انحرافات زنان
لمبرزو معتقد است که زنان در مقایسه با مردان فاقد حساسیت مردانه می باشند و زنان بیشتر احساسی، حسود، انتقام جو منقعل هستند و دلایل خودش را در رابطه با اینکه جرم در میان زنان کمتر است نسبت به مردان به شرح زیر بیان می دارد.
«1ـ در زنان عوامل عاطفی، جنسی و طرز عمل خود مخصوصاً هورمونها در سنین نزدیک به بلوغ، اختلال قائدگی، دوره یائسگی و پیری نقش مهمی در رفتارها و کژرفتاریهای آنان ایفا می کند.
2ـ زنان اصولاً از لحاظ زیستی محافظه کارترند
3ـ ضعف جسمانی زنان مانع از ارتکاب جرایمی است که نیاز به قدرت بدنی و چالاکی دارد.